پزشکان و پرستاران در کانادا می توانند کار کنند

29

پزشکان در کانادا قبل از مشغول به کار شدن باید مواردی را در نظر داشته باشند.،

در کرانه شرقی کانادا استانهای کوچکی نظیر نیوفانلند و نیوبرانزویک و نیواسکوشیا وجود دارند که جمعیت اندکی در خود دارند و برنامه مخصوصی جهت IMG ها نداشته و یا برنامه های مختصری دارند.بنابراین پزشک ایرانی جهت کار در کانادا باید به این مطالب دقت کافی نماید.اگر بعنوان مثال بخواهید در تورنتو کار جراحی و یا کاردیو لوژی انجام دهید بهتر است رفتن به کانادا را فراموش کنید!

ساختار سیستم پزشکی در کانادا و تفاوت آن با ایران

-ساختار غیر متمرکز
-کنترل امور بهداشتی و درمانی توسط استانها
-قدرت بسیار زیاد نظام پزشکی
-نظام پزشکی کانادا مسئول اعطای پروانه پزشکی کانادا به دانش آموخته رشته پزشکی در کاناداست.

ساختار پزشکی آمریکا و کانادا کاملا با ایران متفاوت است.این تفاوت می تواند منجر به سردرگمی متقاضی ورود به سیستم پزشکی در کانادا می شود.این مسئله گاه باعث می شود که تمامی credit هایی که در ایران کسب کرده اید اصلا به کار شما در کانادا نیاید.

سیستم پزشکی کانادا غیر متمرکز است و بر طبق قانون اساسی کانادا در اختیار استانها قرار گرفته است.بنابراین هر استانی بنا به نیازهای خود قوانین خاص خود را تنظیم و به مرحله اجرا می گذارد.پس بنابراین تعجبی نخواهد داشت اگر یک پزشک ایرانی متقاضی کار در استان بریتیش کلمبیا بایستی مثلا 5 نوع امتحان را پشت سر بگذارد ولی در آلبرتا تنها نیاز به پاس کردن فقط دو تیپ امتحانی بوده باشد.

و یا اینکه متقاضی رزیدنتی در کبک باید قبل از ارسال مدارک جهت ثبت نام تمامی امتحان ها را با همراهی نتایج مربوطه پاس نموده باشد ولی در استان دیگر پس از ثبت نام و در حین تحصیل نیاز به انجام گذراندن امتحانات در حین تحصیل بوده باشد.
درحقیقت باید بر روی برنامه متفاوت هر استانی دقت کافی نمایید تا ببینید کدام استان مناسب پذیرش شما بوده و متناسب دوره های گذرانده شده توسط شما و تجربه کاری شما می باشد.

بعنوان مثال ممکن است جهت یک فرد کار در بیمارستان اطفال ساسکاچوان بهترین گزینه انتخابی بوده باشد و برای فرد دیگری درخواست رزیدنتی ارتوپدی در دانشگاه تورنتو یعنی نمی توان یک نسخه واحد برای پزشکان متقاضی کار و تحصیل در کانادا پیچید.

کنترل امور بهداشتی و درمانی بصورت مستقل توسط استانها انجام می شود.این به این معنی است که دولت مرکزی یا فدرال هیچ اختیاری در مورد مسائل بهداشتی و پزشکی استانها ندارد.تنها به تامین بودجه مورد نیاز و تخصیص آن به استانها می پردازد.تنها جایی که دولت فدرال خود بصورت مستقیم وارد عمل می شود ارتش آن کشور است.

فراموش نکنید که پزشکان صاحب قدرت بسیار زیادی در جامعه کانادا هستند که هم بعد مثبت آن و هم بعد منفی آن جهت پزشکان ایرانی جویای کار در کانادا حائز اهمیت است.این قدرت حتی به نفوذ در صحنه سیاسی کشور می انجامد و همچنین بر روی سرنوشت پزشکان جویای کار نیز صاحب نفوذ فراوان هستند.تاثیر این مطلب از آن رو که در کشور کانادا هرکس که درصدد دریافت پست و یا نامزدی یک پست مهم سیاسی بوده باشد بایستی از لابی قدرتمند اقتصادی بعنوان حامی برخوردار بوده باشد.

پزشکان بعنوان یک لابی قدرتمند اقتصادی بدلیل ثروت فراوان خود می توانند بر این مهم تاثیر گذار بوده و بدین ترتیب با کمک به نامزد انتخابی خود در صحنه سیاسی کشور می توانند مطامع خود را بخوبی به پیش برند.اگر پزشکی در این لابی عضو بوده باشد این امر بسیار به نفع وی خواهد بود.ولی پزشکان ایرانی جویای کار دچار تبعات منفی این لابی قدرتمند می شوند چراکه پزشکان عضو کانادایی این لابی ثروتمند تمایل به عضویت پزشکان دیگر کشورها نداشته و یا در صورت عضویت از پیشرفت و ترقی مدارج علمی آنان در آینده بشدت جلوگیری بعمل می آورند.

بعنوان مثال پزشک فوق تخصص اطفال که سالها در پاریس زندگی و تحصیل و طبابت کرده و استاد دانشگاه و رییس بیمارستان کودکان پاریس نیز بوده در جامعه پزشکی کانادا تنها به وی اجازه داده شد که دو سال دوره رزیدنتی را گذرانده و بعنوان پزشک خانواده مشغول بکار گردد.در واقع این حرکت در شان پزشکان ایرانی نبوده و نیست که یک پزشک متخصص جراحی در ایران بعنوان تکنسین جراحی در کانادا مشغول گردد.

به MCC یا نظام پزشکی کانادا بسیار دقت کنید.این نهاد را که سرنوشت شما در دستان آن است را بخاطر بسپارید.این نهاد به شما پروانه طبابت اعطا می کند.البته این پروانه به معنی این نیست که شما می توانید توسط آن شروع بکار نمایید.

دوبخش فدرال و استانی دخیل در برنامه های پزشکی کانادا هستند.ارگان فدرال مسئول مالی و پشتیبانی از برنامه های استانی می باشد و در عین حال امتحانات اصلی پزشکی را نیز این ارگان فدرال یا همان نظام پزشکی کانادا برگزار می کند.استانها سیاست های اصلی پزشکی و بهداشتی خود را کاملا مستقل تعیین می نمایند.

امتحان اصلی پزشکی تا پیش از دوره تخصصی پزشکی همان MCCEE می باشد که مختص دانشجویان و پزشکان خارجی است.پس از آن دو دوره دیگر امتحانی بنام MCCEQ1 & MCCEQ2 نیز وجود دارد که مختص پزشکان خارجی و همچنین کانادایی است.این امتحان اولیه توسط ارگان فدرال MCC برگزار می شود و سپس بنا به صلاحدید استانها دو دوره بعدی نیز از داوطلب آزمون اخذ می شود.

پس این امر به این معنی است که هر استان مقررات خاص خود را داراست.یک استان ممکن است از شما فقط امتحان اولیه را درخواست کند..یک استان علاوه بر آن از شما Q1ویا Q2 و یا هردو را طلب کند و یا یک استان از امتحان اولیه طرفنظر کرده و به امتحانات مرحله دوم و یا سوم بسنده نماید.حتی ممکن است ترتیب الویت امتحانی این سه نوع از جهت درخواست هر استان کاملا متفاوت بوده باشد.

پس باید محل کار و اقامت خود را کاملا مشخص نمایید تا بر اساس قوانین آن استان مورد درخواست خود اقدام به آماده سازی جهت برگزاری امتحان مورد نظر آن استان نمایید.البته بیاد داشته باشید که این سه نوع امتحان در حالت کلی بنا به استاندارد بودن مورد قبول تمامی استانهای کانادا می باشند.

برای کسانی که پزشکی خود را به اتمام رسانده و جهت دوره تخصصی خود اقدام می نماید باید به ROYAL COLLEGE مراجعه نماید.. نهادی که در مورد پزشکان خانواده تصمیم می گیرد بنام ROYAL COLLEGE OF FAMILY PHYSICIANS OF CANADA نامیده می شود.نهاد دیگر ROYAL COLLEGE OF SURGEON PHYSICIANS OF CANADA می باشد که در مورد جراحان تصمیم گیری می کند.درکل رویال کالج پس از دوره تخصصی مسئول برگزاری امتحانات بورد و کنترل کیفی کار دانش آموخته تخصصی است.

هر استان مسئول هماهنگی جهت برنامه های بهداشتی آن استان است.برخی از استانها نیز برای خود امتحانات خاصی را دارا می باشند.همانند استان کبک که برای خود امتحان مجزای دیگری بنام CMQ را داراست.البته ناگفته نماند که همین استان کبک علیرغم دارا بودن امتحان فوق تمامی امتحانات قبلی که در چند سطر پیش به آن اشاره رفت را نیز قبول می کند.

سیستم آموزشی پزشکی ایران و کانادا چه تفاوتی باهم دارند؟

سیستم آموزش پزشکی کانادا استاندارد های بالای کیفی را بخوبی رعایت می کند و هزینه زیادی را صرف آموزش دانشجویان می کنند.بعنوان مثال برای هر دو دانشجو یک جسد جهت کالبد گشایی وجود دارد و یا یک مغز جهت disection و حتی اگر دانشجویی اشتباه کند یک مغز دوباره به وی داده می شود تا تمارین خود را مجدد آغاز نماید.

در ایران اصل بر این است که دانشجو وارد کلاس شده و پس از پایان دوره امتحانی داده و به دوره دیگر برود..در کانادا اصل بر این است که فرد دانشجو باید مطالب گفته شده را بخوبی فراگیرد.هرفرد تحت کنترل سوپروایزر خود بوده و زمانی مطالب درسی به پایان می رسد که بخوبی آن را آموخته باشد.سیستم کنونی آموزش پزشکی ایران از دهه هفتاد میلادی انگلیس گرفته شده است.

در این دوره ابتدا دانشجو علوم پایه را مطالعه کرده و سپس فیزیو پاتولوژی را مطالعه کرده و سپس استاژ را گذرانده -که این دوره داخل بیمارستانی بوده و مسئولیتی ندارند-و در انتها دوسال انترنشیپ گذرانده و در نهایت مدرک GP اخذ می کنند.که به معنای general practioner بوده و می توانند در جامعه به طبابت بپردازند.

در کانادا دانشجو پس از فراغت از دبیرستان باید یک لیسانس مرتبط با پزشکی اخذ نمایند.پس از آن امتحان بسیار سخت MCAT را پاس کرده و در انتها وارد دانشگاه پزشکی می شوند.پس از چهار سال تحصیل پزشکی و گذراندن یک و نیم سال دوره بیمارستانی به این افراد مدرک MD داده می شود.medical doctor که با این مدرک امکان طبابت نیست.چراکه دوره اینترنشیپ ندارند و از دانشکده پزشکی خارج می شوند.

پس از این مرحله این افراد بسته به علاقه خود وارد یک رشته رزیدنتی می شوند.یک سال اول دوره رزیدنتی بصورت جنرال و اینترشیپ هست و پس از آن وارد دوره تخصصی آموزشی خود می شوند.در پایان سال پنجم دوره تخصصی باید امتحان بورد را پاس کنید.پس از آن می توانید در جامعه به طبابت بپردازید.

این تفاوت باعث می شود که پزشک ایرانی دوسال از عمر خود را از دست داده است.چراکه دوسال ایتنرشیپ گذرانده شده در ایران عملا به هیچ کار وی نمی آید.

یک پزشک ایرانی پس از ورود به کانادا نیاز به گذراندن دوره خواهد داشت.این مطلب به معنی این نیست که پزشک ایرانی بی سواد است چراکه کتابهای زیادی و بخصوص رفرانس های بی شماری را در طول دوره تحصیل خود خوانده است.مشکل اصلی تکنیک است.چراکه آشنایی با عملکرد سیستم پزشکی کانادا ندارد.نحوه پر کردن فرمها..نحوه مدیریت بیمار و سیستم داروی کانادا از جمله مطالب تکنیکی است که یک پزشک ایرانی باید به آن واقف بوده باشد.پس همین امر می طلبد که یک پزشک ایرانی دوره های خاص را بگذراند.برخی استانهای کانادا چنین دوره هایی را فراهم کرده اند.

پس باید گفت که اگر یک پزشک ایرانی خواهان کار و طبابت در کاناداست باید دانست که راه فوق العاده سخت و طاقت فرسایی را انتخاب نموده است.


pros and cons
بدلیل مسئولیت پذیری فوق العاده زیاد یک پزشک در کانادا طبابت و تشخیص بسیار دشوار است.اگرشما در ایران تنها در یک ربع ساعت بیک مریض اختصاص می دهید باید در کانادا چهار برابر آن را محاسبه کنید.کوچکترین حرفی که به مریض زده می شود باید یاداشت شود.هر مریض حداقل پرونده چند صفحه ای باید داشته باشد که مثلا در آن نوشته باشید که باید این کارها را انجام دهد واز این کارها پرهیز نماید.در پایان روز می بینید که دست شما قدرت خود را بدلیل کثرت نوشتن از دست داده است.اگر بر روی سیستم صوتی ذخیره نموده باشید باید مجدد آن را پیاده نمایید و پس از مرور دقیق آن را امضا کنید.

در عین حال اشتباه پذیری در این سیستم وجود ندارد.اگر شما بدلیل خستگی و یا فراموشی مطلبی را در مورد بیمار خود فراموش نموده باشید باید در انتظار عواقب بسیار سنگین حتی گاه تا لغو اجازه طبابت خود بوده باشید.(قابل توجه جراحان ایران که در ابتدا از بیمار رضایت نامه گرفته می شود که اگر بلایی سر شما آمد من بی گناهم!)چراکه بیمار به حقوق خود آشناست.اگر در مورد بیمار خود اشتباه کنید وکلایی هستند که بیمه شما را تحت فشار گذارند تا پول فراوانی پرداخت نمایند..در این صورت یافتن یک بیمه گذار جهت بستن قرارداد با شما محال خواهد بود.هرکس از چهارچوب رفتار حرفه ای خود اگر خارج شود باید با پزشکی خداحافظی نماید.در حقیقت سیستم قضایی و مردم و کالج های پزشکی بدقت کار شما را رصد می نمایند.
فراموش نکنید که گاه تا 75 درصد وقت شما صرف کارهای بوروکراتیک و اداری می شود.

پس از طی دوره های مختلف و بخصوص دوره رزیدنتی زندگی کمی برای شما سهلتر خواهد شد.درآمد شما افزوده خواهد شد ولی سختی کار کماکان برای شما باقی است.در کانادا مسئولیت مستقیم بیمار با رزیدنت نیست.بلکه با اساتید است.پس شما بعنوان یک استاد ممکن است مسئول تمامی مریض های بخش بوده باشید.اگر رزیدنتی اشتباه نماید تنها حدود یک چهارم توبیخ نصیب حالش خواهد شد و مابقی را باید استاد تحمل نماید.بهمین دلیل یک استاد مجبور است که گاه یک هفته on call بوده باشد و یا 42 ساعت کشیک دهد..یعنی استاد تمامی شب را در بیمارستان بوده باشد و صبح فردا نیز به درمانگاه رفته و ساعت اداری خود را بگذراند.

پس دقت کنید که زندگی راحت نخواهد داشت ولی زندگی شایسته ای خواهید داشت.


hard time during residency and average salary of physicians
تا چند سال پیش در کانادا گاه رزیدنتها تا 96 ساعت کشیک داشتند.این مطلب باعث بروز اعتراضات وسیع در بین رزیدنتها شد و آنان برای خود سندیکا تاسیس نمودند.که در نهایت میزان کشیک جهت رزیدنتها به یک روز تقلیل یافت.ساعت کاری مفهوم ندارد و تنها بیمار و نیازهای وی اهمیت دارد.

درآمد پزشکان پیش از کسر مالیات بین 150 تا 500 هزار دلار در سال است و از نظر درآمد تفاوتی بین پزشک خانواده و متخصص وجود ندارد.پزشکان از احترام و نفوذ بالایی در جامعه کانادا برخوردار هستند..یک پزشک متخصص در زمینه تحقیق پزشکی عمل می کند و کمتر وقت خود را صرف بیمار می کند مگر نیاز ارجاع بیمار از سوی پزشک عمومی و یا خانواده به وی جهت درمان تخصصی.پزشکان عمومی از قدرت زیادی برخوردار هستند و تقریبا تمامی کارهایی که یک پزشک متخصص در ایران انجام می دهد را در اختیار خود دارند مگر درمانهای تخصصی و جراحی های پیشرفته.پزشک عمومی خود دارای میکروسکوپ و وسایل آزمایشگاهی جهت تشخصی دقیق بیماری است و درصورت نیاز بیمار را به آزمایشگاه رهنمون می سازد که تشخیص افتراقی و تخصصی مورد نیاز بوده باشد.

آزادتر بودن وقت پزشک متخصص سبب می شود که تحقیق پزشکی با فراغ بال بیشتری انجام پذیرد..در ایران بدلیل سیستم غلط فعلی تقریبا پزشک عمومی در کار درمانی کنار گذاشته شده و تمامی کارها به پزشک متخصص سپرده می شود و دیگر پزشک متخصص فرصت کافی جهت تحقیق و افزایش دانش خود ندارد.نبود اختلاف فاحش درآمدی بین پزشک عمومی و متخصص در کانادا سبب می شود که انگیزه بالای گرایش به تخصص که در ایران وجود دارد در کانادا وجود نداشته باشد.بهمین دلیل در سیستم پزشکی ایران بیشتر وابسته و مصرف کننده هستیم چراکه پزشک متخصص بجای توسعه و تحقیق وقت خود را صرف درآمد زایی و درمان بیماریهای متنوع می نماید و کمتر به کار تخصصی خود که تشخیص تخصصی بیماری و انجام تحقیق است می پردازد.
درآمدهای بالاتر مخصوص جراحان و کسانی است که کارهای لوکس انجام می دهند.در استانهای مختلف کانادا معمولا بین بیست تا چهل درصد درآمد صرف مالیات می شود.برای مقایسه این رقم باید گفت که در جامعه کانادا متسوط درآمد یک فرد شاغل از شروع به کار تا سن بازنشستگی حدود 75 هزار دلار کاناداست.درآمد نخست وزیر کانادا از پست سیاسی خود حدود 120هزار دلار کاندا در سال می باشد.

فراموش نکنید که در تمامی مصاحبه های شغلی و یا ورود به دوره های بالاتر پزشکی همیشه از شما سوال پرسیده می شود که چرا می خواهید پزشک شوید و چرا می خواهید طبابت کنید..گرچه سوال بسیار ساده است ولی جواب شما بسیار اهمیت دارد و بایستی بر روی آن خوب فکر کنید.


well paid and respected but huge responsibility
مسئولیت پذیری یک پزشک در کانادا بسیار بالاست و گاه دیده شده که همکاران پزشک ایرانی که در طی چند سال طبابت موفق قادر به جمع آوری چندصد هزاردلار گردیده اند نیز آرزوی بازگشت به سیستم پزشکی ایران را می کنند که از مسئولیت حرفه ای کمتری برخوردارند و استرس کمتری دارند..

who is main competitor

یکی از مهمترین رقبای شما در کانادا پزشکان کانادایی هستند..جهت پزشکان کانادایی سیستم آموزشی کانادا بگونه ای عمل می کند که پوزیشن رزیدنتی برایشان گارانتی است.یعنی دولت موظف است که هرسال 20درصد بیش از تعداد فارغ التحصیل کانادایی در رشته پزشکی پوزیشن رزیدنتی ارائه دهد.تا بدین وسیله دانشجوی پزشک تازه از درس فارغ شده بتواند وارد رشته مورد دلخواه خود در تخصص گردد.مانده ظرفیت باقی مانده رزیدنتی هرسال مابین پزشکان خارجی که خواهان ورود به دوره تخصصی می باشند پر می شود و بهمین دلیل است که امکان انتخاب رشته بسیار محدود و مختصر می گردد.یعنی از همان 20 درصد گفته شده که دولت بصورتی ظرفیت اضافه بر سازمان اعلام می نماید شما می توانید اقدام به انتخاب رشته و ورود به دوره تخصصی نمایید.رقیبان اصلی شما در این بین پس پزشکان کانادایی نخواهند بود که قبلا ظرفیت ها را پر کرده اند بلکه پزشکان اروپایی و آمریکایی خواهند بود.



چشم اندار پنج سال آینده پزشکی در کانادا:

در دهه نود میلادی یک مطالعه نشان داد که در طول ده سال آینده مازاد نیروی انسانی پزشک در کانادا وجود خواهند داشت.در این بین دانشگاه ها کانادایی تعداد پذیرش دانشجویان پزشکی بخصوص خارجی را کاستند و قرارداد های موقت کاری پزشکان را تمدید نکردند.یعنی تا سال 2000 ورود به سیستم پزشکی کانادا غیر ممکن می نمود.در سال 2001 تحقیق دیگری عکس موضوع را نشان داد و اینکه در دهه آینده کمبود پزشک بسیار ملموس خواهد بود.هم اینک کانادا به حداقل 5000 پزشک نیاز دارد که همین اکنون مشغول بکار گردند.بجز این مطلب جهت سالهای آینده نیز حداقل نیاز به ده هزار پزشک بشدت احساس می شود.البته اکنون دانشگاه های کانادا ظرفیت رشته پزشکی خود را بالاتر برده اند و دانشکده های پزشکی جدیدی نیز ساخته شده اند.اکنون حدود 70 درصد کانادایی نیاز به پزشک خانواده دارند.این مطلب سبب می شود که مراجعه به اورژانس و پزشکان متخصص زیاد شود و این ازدحام از دید جامعه و سیستم پزشکی کانادا قابل هضم و قبول نیست و بایستی اصلاح گردد.بهمین دلایل اکنون استانها و خود دولت فدرال در حال جذب پزشکان مهاجر هستند..
بدلیل استانداردهای بالای پزشکی در کانادا برخلاف رویه ایران اینگونه نیست که یک پزشک قادر باشد که در مطب شخصی خود و یا کلینیک در روز چهل بیمار را ویزیت کند و حداکثر میزان به ده نفر ختم می شود.
همچنین حدود 4000 پزشک خانواده در حال بازنشستگی هستند که همین امر سبب ایجاد فشار مضاعف بر سیستم پزشکی کانادا خواهد شد.از طرف دیگر سن جمعیت رو به پیری است و این افراد بازنشسته نیاز به تدابیر درمانی دارند.

بیشترین نیاز پزشک اکنون در استانهای مانیتوبا و نیوفاندلند و ساسکاچوان احساس می شود.
شهرهای اصلی کانادا در مرز جنوبی آن و در مجاورت مرز امریکا قرار دارند که بیشتر بدلیل بهتر بودن اقلیم آب و هوایی آن منطقه می باشد.زندگی در شهرهای شمالی این کشور سخت تر می شود ولی در نظر داشته باشید که استاندارد زندگی در شهرهای کانادا تا حد قابل قبولی و بسیار زیاد نزدیک بهم است.
هم اینک در استان مانیتوبا برنامه هایی جهت پزشکان وجود دارد که دوره های کوتاه مدتی را گذرانده و سپس به شهری نظیر چرچیل روند و در آنجا ساکن شده و و بمدت 5 سال شروع بکار نمایند(با دمای 40 درجه زیر صفر).



CARMS
canadian residency matching system=CARMS a non for profit organization
responsible for matching applications for available residency positions
requires for several documents for registration

این ارگان وظیفه هماهنگی رزیدنت ها و پوزیشن های خالی رزیدنتی را بر عهده دارد.از شما مدارک مورد نیاز را اخذ می نماید و پس از تایید آن شما را در این سیستم ثبت نام می نماید.از طرف دیگر پوزیشن های رزیدنتی را که از طرف دانشگاه اعلام می شود را از آنان اخذ می نماید.سپس این دو آمار را با هم تطابق داده و طی یک پروسه مشخص نسبت به انتخاب افراد برای مکانهای خالی رزیدنتی اقدام می نماید.پس از تایید ثبت نام شما توسط این ارگان باید درخواست خود را نسبت به رشته های مورد علاقه خود را به آن تحویل دهید تا مورد رسیدگی قرار گیرد.پس از این کار این ارگان با دانشگاه مورد علاقه و دارای رشته مورد انتخابی شما تماس گرفته و مدارک شما را در اختیار آنان قرار می دهد.اگر دانشگاه و رشته مورد نظر علاقه مند به جذب شما باشند حتما به مصاحبه ای دعوت می شوید.معمولا از 300 داوطلب یک رشته حدود 10 نفر جهت مصاحبه دعوت می شوند.و درنهایت دونفر جهت این رشته پذیرش می شوند.

کارمس در دو مرحله انجام می شود در مرحله اول همه افرادی که مچ شده اند بدنبال رزیدنتی خود می روند.افرادی که از مرحله اول باقی مانده اند و مچ نشده اند و رشته هایی که خالی مانده اند در مرحله دوم دوباره از بین رشته و افراد باقی مانده مچ می شوند.

هرسال تعداد افراد بسیاری از IMG ها و یا INTERNATIONAL MEDICAL GRADUATE که پزشکان ایرانی نیز جزو آن محسوب می شوند جزو افرادی هستند که اصلا MATCH نمی شوند.
برخی از دانشگاه ها از روش post carms استفاده می کنند که شما مستقیم با خود دانشگاه تماس می گیرید و دانشگاه خود بصورت مستقیم نسبت به پذیرش رزیدنت اقدام می کند..

تحولات جذب پزشکان خارجی:

تا قبل از سال 2004 شاید در کل سال تنها نزدیک 60 نفر پزشک خارجی در دوره های تخصصی قادر به پذیرش بودند ولی اکنون و بخصوص از سال 2006 به بعد تنها در استان اونتاریو نزدیک به 200 پوزیشن تخصصی جهت پزشکان خارجی ایجاد شده است.

مفهوم پزشک خانواده:

در آمریکای شمالی برخلاف ایران پزشکان پس از پایان دوره استاژری و پیش از انترنی فارغ التحصیل می شوند.پس از آن اگر پزشکی بخواهد بعنوان پزشک عمومی و یا خانواده کار کند باید دو سال دوره رزیدنتی را پشت سر بگذراند.چنانچه پزشک بخواهد دوره تخصصی دیگری را پشت سر بگذارد باید بین 4 تا 7 سال دیگر را تخصص بخواند.

پس پزشک خانواده یک تخصص محسوب می شود و بسیار هم پرطرفدار است.چراکه کوتاه مدت است و کار سبکی دارد و کشیک هم بسیار کم دارد.و درآمد آن با سایر متخصصین رشته های دیگر چندان فرقی ندارد.
رزیدنتی آن نیز دو سال است.پزشک MD پس از فراغت از تحصیل می تواند دو سال رزیدنتی بخواند که یک سال آن اینترنشیپ بوده و یک سال هم تخصص بوده و سپس تبدیل به GP گردند که مسئول اول برخورد با بیمار هستند.

یعنی بیمار نمی تواند مستقیم به پزشک متخصص مراجعه کند و باید ابتدا به پزشک عمومی و خانواده مراجعه نماید و در صورت نیاز توسط وی به نزد متخصص رهنمون می شود..


فرایند ورود به سیستم پزشکی

در ابتدا باید در امتحانات پزشکی شرکت کنید که شاملموارد زیرین می باشند:

MCCEE
MCCEQ1
MCCEQ2

امتحان اول جهت پزشکان خارجی و دو امتحان دیگر هم برای پزشکان خارجی و هم پزشکاه داخلی کانادا می باشد که شامل رزیدنتها و پزشکاه عمومی می باشد.امتحان MCCEQ1 در پایان آخرین سال پزشکی و امتحان MCCEQ2 را در پایان سال اول رزیدنتی گرفته می شود.

فراموش نکنیم که مهارجت به کانادا تنها راه اصولی وارد شدن به سیستم پزشکی کانادا می باشدو کانادا بهیچ وجه از حضور پزشکان با تابعیت خود و اقامت موقت در آن کشور جهت طبابت استفاده نمی کند.مگر اینکه شما در سطح جهانی فردی مطرح و درخور توجه باشید که سیستم پزشکی کانادا به حضور شما نیاز وافری داشته باشد.

داشتن رزومه قوی و معرفی نامه های خوب نیز در پذیرفته شدن شدن شما تاثیر فوق العاده ای خواهد داشت.اهمیت رزومه قوی از نمرات کسب شده نیز بیشتر است.سابقه کاری خوب و تحقیقات رزومه شما را قوی تر می کند.آشنایی با سیستم پزشکی کانادا حتی بعنوان یک دستیار پزشک جهت پذیرفته شدن در این سیستم بسیار مهم است.

داشتن معرفی نامه از یک فرد کانادایی بسیار مهمتر از یک فرد ایرانی است..چراکه برای سیستم پزشکی کانادا مهم است که یک پزشک کانادایی معرف شما بوده باشد.

SAEE
گفته می شد که آزمون MCCEE که پزشکان خارجی با صرف هزینه فراوان و زمان در آن شرکت می کردند بدون آشنایی اولیه آنان با این آزمون انجام می گرفت.بر این اساس MCC تصمیم گرفت که آزمون آزمایشی SAEE را برای این دسته برگزار کند که از 96 سوال در شش رشته زیر مجموعه پزشکی کانادا تشکیل می شد:

داخلی
زنان زایمان
اطفال
پزشکی اجتماعی و ملاحظات اخلاقی
روانپزشکی
جراحی

داوطلبان فرصت دارند که در مدت 4 ساعت به همه 96 سوال پاسخ دهند ولی توصیه می شود که زمان آزمون از دو و نیم ساعت متجاوز نباشد.این آزمون بصورت اینترنتی برگزار می شود.

MCCEE

این آزمون مجموع 175 پرسش چند گزینه ای در 6 زیر مجموعه پزشکی است که در چهار ساعت برگزار می شود.ازمون نمره منفی ندارد و بنابراین توصیه می شود که هیچ پرسشی بی پاسخ نماند.نمره قبولی در این آزمون 250 است(از نمره نهایی 700) و رقابتی بین داوطلبان وجود ندارد.هرسوال یک سناریوی پزشکی را مطرح می کند و سپس از دواطلب می خواهد که بین 5 گزینه یکی را انتخاب کند..هزینه ثبت نام نیز 1000 دلار کاناداست.

البته ناگفته نماند که درج موضوع پاس شدن این امتحان در روزمه کاری شما نشانه خارجی بودن شما بعنوان یک پزشک است و گرچه تبعیضی از این جهت بر شما روا نیست ولی همیشه بعنوان یک گاو پیشانی سفیدی که خارجی هستید باقی خواهید ماند..

یادمان باشد که این امتحان میزان آگاهی شما و دانش شما از سیستم بهداشتی و پزشکی کانادا را می سنجد و نه دانش شما از رشته پزشکی.

آزمون MCCEE در خارج از خاک کانادا در بیش از 500 مکان و در 73 کشور دنیا انجام می شود.


MCCEQ1,2

مرحله اول این آزمون شبیه MCCEE است ولی کمی تخصصی تر.این آزمون تنها در کانادا برگزار می شود..وضعیت مهاجرتی متقاضی باید مشخص باشد.700 دلار نیز هزینه این آزمون است.در امتحان MCCEE و جهت شرکت در این آزمون می توانید هنوز به مهاجرت اقدام نکرده در این امتحان شرکت کنید و دانش خود را بسنجید ولی جهت امتحان MCCEQ1 حتما باید درخواست مهاجرت خود را داده باشید و در مرحله عمل بوده باشد.

دانش شما از پزشکی در این امتحان تست شده و مهارت بالینی شما در امتحان بعدی مورد ارزیابی قرار می گیرد.

یک ارزیابی حاکی از آن است که کسانی که از نمره بالای 350 در آزمون MCCEE برخوردار بودند از شانس بهتری در پاس کردن MCCEQ1 سود می برند.

مرحله دوم بصورت OSCE برگزار می شود.14 ایستگاه با ممتحن و کسانی که نقش بیمار را بازی می کنند.که شبیه سازی وضعیت یک درمانگاه است و تنها در کانادا برگزار می شود و 1500 دلار کانادا نیز هزینه دارد.

زمان جهت برگزاری هر مرحله از این 14 ایستگاه محدود است و همین کار شما را سخت می کند..همچنین گاهی بیمار با شما همراهی نمی کند و پرخاش می کند و ممتحن نیز رفتار شما و کار بالینی شما را در حین این امتحان در مواجهه با این حالات بخوبی می سنجد.چگونه بیمار را مدیریت می کنید و اینکه مشاوره و راهنمایی کافی انجام داده اید و یا خیر از جمله مراحل هر ایستگاه امتحانی است که در آن مورد ارزیابی قرار خواهید گرفت.

میزان ردی نیز در این مرحله بالاست و مختص پزشکان خارجی نیز نیست.

عوامل مهم در بالارفتن شانس قبولی شما:

توصیه نامه ها

رزومه پربار شغلی و تحصیلی

نمرات آزمون ها

کمترین فاصله بین فراغت از تحصیل و آغاز فرایند تقاضا برای ورود به سیستم پزشکی کانادا(بخصوص در درخواست رزیدنتی مهم است..چراکه در هر 5 سال نصف دانش پزشکی مردود اعلام شده و تجدید می شود)

تجربه کاری در آمریکای شمالی(نظیر تحقیق بالینی و دستیار پزشک دیگری بودن)

خصوصیات فردی متقاضی(که در نامه نگاری و مصاحبه های فردی خود را بخوبی نشان خواهد داد)

مصاحبه(بایستی در کلاسهای آمادگی مصاحبه شرکت کنید و بدانید که چه تیپ سوالاتی و به چه نحو مطرح می شوند..یک سری سوالات کلاسیک در مصاحبه های پزشکی وجود دارد که باید روی آن بخوبی تمرین کنید)

در مصاحبه باید به سوالات دقت کافی نمایید.سوالاتی نظیر چرا می خواهید پزشک شوید و چرا می خواهید من شما را استخدام کنم و چه نقطه ضعفی در خود می بینید از جمله سوالات شایع خواهد بود که گاه نبود تمرین و آگاهی کافی منجر به از دست رفتن تمامی زحمات کشیده شما خواهد شد.


IMG ROUTES TO LICENSURE

MEDICAL SCHOOLS

RESIDENCY

ASSESSMENTS

FELLOWSHIP


اولین راه تحصیل مجدد رشته پزشکی با ورود مجدد به دانشکده پزشکی است..در آخرین آمار چنین نشان داده شده که سن متوسط در بین مهاجرین جهت ورود به دانشکده به 30 الی 35 سال رسیده است..درحالتیکه یک کانادایی زودتر از دانشکده پزشکی فراغت حاصل می کند.فرد ایرانی متخصصی بوده که دوباره از همان ابتدا شروع به تحصیل پزشکی نموده و پس از فراغت جراحی پلاستیک را بعنوان تخصص خود برگزیده است.

دومین راه شروع تخصص است..یعنی مدرک پزشکی عمومی خود را به اثبات رسانده و جهت شروع دوره تخصص اقدام نمایید.

در مرحله سوم کسانی که متخصص هستند مورد ارزیابی قرار می گیرند.پزشکان ایرانی نیز در حد عمومی خود متخصص فامیلی محسوب می شوند.این افراد با کار و سابقه کاری مناسب و آشنایی با سیستم پزشکی کانادایی و دارا بودن تسلط عالی بر زبان انگلیسی و پاس کردن امتحانات مورد نظر از شانس بیشتری برخودارند..دولت کانادا اکنون در حال برنامه ریزی این مطلب برای این افراد است که وارد سیستم وقت گیر رزیدنتی نگردند.این افراد پس از طی دوره های کوتاه ASSESSMENTS و قبولی از امتحان آن مستقیما وارد بازار کار می شوند.ولی برای کار شما باید یک job offer داشته باشید.

باید درنظر بگیرید که این اتفاق در تورنتو و یا مونترال و ونکوور اتفاق نمی افتد که برای شما بیمارستانی تقاضای کار دهد و از تمامی مخارج شما نیز پشتیبانی نماید.

همچنین بیاد داشته باشید که این پوزیشن های کاری نیاز به network خواهد داشت و بسیاری از این موقعیت ها حتی به اطلاع عموم نیز نمی رسد.

نکته دیگر اینکه اگر شما تمامی کارهای خود را بخوبی و دقت انجام داده باشید ولی رییس دپارتمان علاقه ای به جذب شما نداشته باشد تقریبا هیچ کار مفیدی نمی توانید انجام دهید.و گاه برعکس بدون انجام دادن تمامی مقدمات گفته شده گاه دانش و برخورد و احاطه شما در تخصص مورد نظرتان می تواند نظر رییس یک دپارتمان را جلب کند که با نوشتن یک نامه ساده موجبات ماندگاری شما را فراهم کند و در این حالت این دیگران هستند که در سیستم پزشکی کانادا باید این موجبات را تسهیل بخشند.

جهت ورود به دانشکده پزشکی باید حداقل مدرک لیسانس داشته باشید.و مستقیما از خود دانشگاه اقدام کنید که روند پرونده شما مورد بررسی قرار گیرد.امتحان MCAT نیز مورد نیاز است.نیاز به مدرک زبان انگلیسی جهت اثبات توانمندی های شما نیز لازم است.

اخذ پذیرش از دانشگاه های کانادایی راحت نیست و گاه بسیاری از کانادایی ها نیز از این پروسه باز می مانند.برای این کار شما باید یک دوره کارشناسی مرتبط با رشته پزشکی را گذرانده باشید و پس از آن یک نمره عالی در امتحان MCAT کسب نموده باشید.هزینه های تحصیل در دانشگاه های کانادا در این رشته بسته به خارجی بودن و یا مقیم کانادا بودن بین 5000 تا 15000 دلار در سال متغیر است که باید به آن هزینه های زندگی را نیز افزود.این روش بیشتر مناسب کسانی است که اکنون دانشجوی پزشکی هستند و یا حداکثر در مرحله انترنی خود بسر می برند..هزینه تحصیل در دانشکده های پزشکی در آمریکا گاه به 40 هزار دلار نیز می رسد.


Residency
جهت ورود به تخصص سه راه وجود دارد.

در اولین راه دولت می تواند تبعه خود را بورس دهد و به دانشگاه کانادایی جهت طی دوره تخصص ارسال کند و تعهد دهد که فرد نامبرده پس از اتمام تحصیل به مملکت خویش باز خواهد گشت.اکنون این کار توسط کشورهایی نظیر عربستان و امارات و مالزی و چین انجام می پذیرد.که سالی بین 250 تا 300 هزار دلار دولت متبوع این کشورها صرف دانشجویان خود می کند.

روش دوم همان کارمس است که تقریبا 90 درصد افراد از این طریق اقدام می کنند.قبلا هم توضیح داده شد که سیستم matching به دو صورت انجام می پذیرد.افراد از سال 2006 به قبل- IMG ها- حق شرکت و ثبت نام در مرحله اول کارمس را نداشتند.اکنون قانون بهتر شده و پزشکان خارجی می توانند در مرحله اول و دوم شرکت نمایند.اکنون پزشکان خارجی یک سهمیه هم دارا هستند.یعنی هرسال یک تعداد خاص پوزیشن های رزیدنتی به پزشکان خارجی داده می شود.در این حالت دیگر لازم نیست که شما با کانادایی ها رقابت نمایید.

بهنوان مثال استان اونتاریو هرسال 200 پوزیشن اختصاصی جهت IMG ها قائل است.بیشترین میزان سهمیه به پزشک خانواده تعلق دارد و سپس داخلی و بیهوشی و زنان زایمان و نورولوژی و در انتها چشم پزشکی و اطفال.

البته بیاد داشته باشید که هر استان سهمیه خاص خود را داراست مثلا بریتیش کلمبیا حدود 18 نفر به این امر اختصاص داده است.در آلبرتا این سهمیه به 50 نفر می رسد.و البته هرسال اندکی به میزان آن افزوده می شود.

برنامه دیگر نیز IMG PROGRAMS نام دارد.این برنامه ها استانی هستند که استان خاصی با توجه به نیاز خاص خود تعدادی پزشک خارجی را پذیرش کرده و تربیت نموده و پس از assess نمودن تعدادی از آنها مستقیم وارد دوره رزیدنتی می نماید.

درنظر داشته باشید که یازده استان و قلمرو در کانادا وجود دارد ولی در کل 8 دانشکده پزشکی در سراسر کانادا هستند که رزیدنت قبول می کنند.

استان کبک و مانیتوبا فرقی بین دانشجوی کانادایی متقاضی رزیدنتی و دانشجوی خارجی قائل نیستند ولی در استان های دیگر باید رقابت شما جهت ورود به دوره رزیدنتی با اتباع غیر کانادایی بوده باشد.

دوره طرح نظیر مورد مشابه آن در ایران بنام return of service نیز اخیرا اضافه شده که در آن به ازای هرسال تحصیلی باید یک سال برای دولت کار کنید.یعنی اگر در دانشگاه تورنتو درس می خوانید باید در 140 کیلومتری آن طرح بگذرانید.

استان آلبرتا روش خاص خود را در پذیرش تخصصی افراد بر عهده دارد و از سیستم کارمس پیروی نمی کند.افرادی که در این استان می خواهند اقدام نمایند باید خود ساکن آلبرتا بوده باشند.یعنی حدود یک سال قبل از اقدام به اخذ پذیرش شما باید در آن ایالت زندگی کرده باشید.4 ماه ارزیابی کلینیکی جهت شما قبل از ورود به دوره تخصصی لازم است که برگزار می شود.پس از طی این دوره و قبولی از آن می توانید وارد دوره تخصصی شوید.

فرد متقاضی باید ساکن کانادا و یا تبعه بوده باشد.امتحان mccee , mceq1 در این استان لازم است.دانشگاه قبلی که شما از آن فراغت حاصل کرده اید باید جزو دانشگاه هایی باشد که مورد قبول WHO بوده باشد.خوشبختانه اکثر دانشگاه های پزشکی ایران جزو لیست هستند.

استان کبک از قاعده کاملا جدایی پیروی می کند.برای کسانی که به زبان فرانسه مسلط هستند امکانات مناسبی در آن استان فراهم است.افراد کمی به زبان فرانسه مسلط هستند..مثلا از 1500 داوطلب سایر استانها(پزشکان خارجی متقاضی ورود به سیستم پزشکی کانادا) حدود 150 نفر جهت کبک درخواست داده بودند که نزدیک 70 نفر قبول شدند.

در استان کبک هم سه راه وجود دارد..یکی اینکه دوباره دانشکده پزشکی را از سر بگذرانید و پزشک گردید.که این روش بسیار سخت و زمان بر بوده و آسان نیست..روش دیگر regular permit می باشد که در ابتدا باید امتحان رسمی زبان فرانسه را در چهار مرحله بگذرانید.افراد متقاضی باید در یک سال گذشته حتما شاغل بوده باشند.پس از آن نیز باید یک job offer داشته باشند..پروسه ارزیابی شما نیز یک پروسه 6 الی 12 ماه می باشد.قبولی در این دوره بسیار سخت است.هزینه این دوره حدود 7500 دلار بوده و یک بار بیشتر نیز قابل تمدید کردن نیست.پس از گذر 5 سال این گواهی restrict permit به regular permit تبدیل می شود.جهت اخذ regular permit باید هرسه امتحان mccee,mccqe1,2 را پاس کرده باشید.و یا امتحان CMQ راکه مختص کبک است را بگذرانید..که در دوبخش written and oral exams می باشد.

در استان مانیتوبا نیز یک برنامه assessment وجود دارد که در آن نیازی نیست که مقیم و یا تبعه خاک کانادا بوده باشید.پس از درخواست و اقدام یک مصاحبه تلفنی انجام می گیرد و در صورت قبولی یک مصاحبه حضوری انجام می شود و در نهایت یک دوره یک ساله ارزیابی را پاس می کنید که هزینه آن توسط دولت پرداخت می شود..پس از اتمام دوره به شهری فرستاده می شوید که به شما نیاز دارند.


ASSESSMENT PROGRAMS
روش کار فوق را قبلا اشاره داشتیم.اگر بعنوان یک متخصص تعهد خود را به پایان برسانید می توانید در هرنقطه از خاک کانادا به طبابت بپردازید.قانون جالب اینکه می توانید پس از 5 سال از طی دوره فوق دوباره هر تخصصی که تمایل داشتید را از سر بگذرانید.

فلوشیپ:

برای یک متخصص یک حالت ایده آل بشمار می رود ولی قبولی در آن فوق العاده دشوار است.کاملا باید شخصی عمل کنید و بر خلاف رزیدنتی از برنامه مشخصی پیروی نمی کند..باید مستقیم با دانشگاهی که برنامه فوق را ارائه می دهد مکاتبه نمایید.اکثر فلوشیپ ها را نمی توانید بصورت مشخص در وب سایت یک دانشگاه بیابید و بصورت معرفی شما توسط رییس یک بیمارستان یا دپارتمان به رییس دیگر دانشکده و یا مکان دیگری صورت می پذیرد.

متفرقه:

فوق تخصص خواهان بالایی دارد و درخواست برای آن زیاد است.مثلا بیماریهای سالمندان.

رتبه نسبت جمعیت مهاجر ایرانی به پزشک ایرانی در کانادا در مقام 14 جدول است و همین نیاز بسیار به وجود پزشک ایرانی در کانادا را می طلبد.


دندانپزشکان ایرانی جهت ورود به کانادا دو راه در پیش دارند:
1-از دوره عمومی شروع کنند که باید امتحانات سخت نظری و عملی خاص خود را پاس کرده و پس از قبولی از سال سوم و یا چهارم دندانپزشکی کانادا دوباره یکی دو سال را در دانشکده دندانپزشکی بگذرانند.مشکل اینجاست که باید دانشجویی اخراج شده و یا ترک تحصیل نموده باشد که این امکان فراهم شود و معمولا قبل از شما لیست بلندبالایی از متقاضیان قبل از شما در نوبت انتظار وجود دارند.
2-از دوره عمومی خود صرفنظر کرده و با ورود به دوره تخصصی دندانپزشکی صرفا در همان فیلد کاری خود فعالیت تخصصی نمایند.

پزشکان می توانند دوره phd خود را شروع کنند..اگر تز داشته باشند که مستقیما وارد دوره تخصص شوند و اگر خیر که باید دوره کارشناسی ارشد همراه با پایان نامه را پاس نمایند که قادر به ادامه دوره دکترا بوده باشند.تحقیق در کانادا بسیار اعتبار دارد.میزان هزینه جهت تحقیق بسیار بالاست.پس از دوره دکترا می توانید پست دکترا را شروع کنید که در شروع آن می توانید بین سی تا 50 هزار دلار کانادا درآمد داشته باشید.پس از اتمام آن می توانید به عنوان استاد دانشگاه وارد دانشگاه شوید.حقوق پایه شما در آن صورت حداقل بین 60 تا هشتاد هزاردلار کانادا در سال خواهد بود و با بالاتررفتن سابقه و استادی تمام به 120 هزار دلار در سال می رسد.

پذیرش و ادامه تحصیل در دوره دکترا راحت تر و امکان پذیرتر است تا طی دوره های کلینیکال تخصصی پزشکی.

رشته رادیولوژی و پزشکی ورزشی نیز جزو رشته های لوکس محسوب می شوند.

تورنتو نوت جهت ریویو مناسب است و نه آماده سازی جهت امتحان.

حقوق دانشجویی در دوره دکترا phd حدود 20 تا 25 هزار دلار در سال است.

جهت اخذ فلوشیپ یا باید دکترا داشت و یا تخصص پزشکی.

فلوشیپ هزینه ای ندارد و حقوقی هم به شما تعلق نمی گیرد.

جهت اخذ فلوشیپ تنها به مدرک mccee و حداکثر mcqe1 نیاز خواهد بود.

usmle step 2بهیچ وجه جهت امتحان سه مرحله ای کانادا مفید واقع نمی شود.

رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب