دکتر سید علی موسوی راد یک رویداد تعیین کرده است
درمان خشم،اضطراب،افسردگی با روش درمانی هیجانی -عقلانی "آلبرت آلیس"
این کارگاه در حال ثبت نام می باشد 38263430-035
متد اجرا
به صورت دینامیک و کاربرگ -آزمون می باشد
ضمیمه: فیلم ، پاور پوینت ، نمایش زنده و موسیقی ،کلیپ و پاورپوینت خواهد بود
گروه های خواهران و برادران اختصاصی و جدا خواهد بود.
پس از برگزاری محتوای جلسات به صورت فیلم و صوت در اختیار شرکت کنندگان و علاقه مندان قرار می گیرد
جزئیات کارگاه در سایت :dr sam.ir
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
فرهنگ در جامعه چگونه نهادینه می شود؟!!!
خاطره سفیر سابق ایران در فرانسه درباره یک فروشگاه پاریسی
ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺳﺎﻝ 1373 ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﻭﻝ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ Auchane ( ﺷﺒﯿﻪ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ) ﺩﺭ ﻣﺮﮐﺰ ﺧﺮﯾﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺼﻞ ( quatre tepmps Les ) ﺩﺭ ﻣﺤﻠﻪ ﻻ ﺩﻓﺎﻧﺲ ﭘﺎﺭﯾﺲ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮ ﺻﻨﺪﻭﻕ . ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 40 ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮﺷﺎﻥ ﺷﻠﻮﻍ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻟﺬﺍ ﺻﻨﺪﻭﻗﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ .
ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺭﺍ ﻭﺭﺍﻧﺪﺍﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻧﺎ ﻣﺘﻌﺎﺭﻓﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺁﺩﻡ ﻣﺮﺗﺒﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﺳﺮﻭﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻭﺭﺍﻧﺪﺍﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺎﻧﻪ ﻋﯿﺐ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻣﺤﺴﻮﺳﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻡ ! ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺻﻒ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﻤﯽ ﮐﻼﻓﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪﻧﺪ.
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺎﻧﻢ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺻﻒ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻢ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭﺻﻒ ﺟﺎ ﺯﺩ ! ﺍﻭﻝ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﺬﮐﺮ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺶ ﺑﮑﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﻣﻘﺪﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺧﻮﯾﺸﺘﻨﺪﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻟﯿﺪﻡ !
ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﺗﻮﺟﻬﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺎﺑﻠﻮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﺑﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﺷﺪ . ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺑﺮﺧﯽ ﮐﺎﻻﻫﺎ ﺗﺎ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ... ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺗﺎﺑﻠﻮﻫﺎ ﺗﻮﺟﻬﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﻣﯿﺨﮑﻮﺏ ﮐﺮﺩ . ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: " ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺑﺎ ﮐﻬﻨﺴﺎﻻﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎﯼ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ ".
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻋﻠﺖ ﻧﮕﺎﻫﻬﺎﯼ ﺗﻌﺠﺐ ﺁﻣﯿﺰ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪﯼ ﺗﻮﺍﻡ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺻﻒ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﺸﺘﻢ .
ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻫﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻗﺒﻠﯽ ﺩﺭﺱ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﺎﺑﻠﻮﻫﺎﯼ ﺑﺎﻻﯼ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ " : ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺳﺮﯾﻊ، ﻭﯾﮋﻩ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ 10 ﻗﻠﻢ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ! "
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﻻﺟﺮﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻭﻗﻬﺎﯼ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭﺑﺎ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺁﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ . ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﺻﻒ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻭﻗﻬﺎﯼ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﭗ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺻﻒ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻣﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺷﺎﯾﺪ ﺻﻨﺪﻭﻗﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺁﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺳﺮﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ﻧﺎﻇﺮ ( ﺳﻮﭘﺮﻭﺍﯾﺰﺭ) ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﻣﺸﮑﻞ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﯾﺪﻡ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺟﻠﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ
ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ : " ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻣﺒﺘﺪﯼ( ﮐﺎﺭ ﺁﻣﻮﺯ) ، ﺍﺯ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻤﻨﻮﻧﯿﻢ ".
ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻧﮑﺘﻪ ﻣﺘﻮﺍﻟﯽ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺍﺻﻞ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﻘﻞ ﻗﻮﻝ ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﺍﺳﺪ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻏﺮﺏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﯾﺪﻡ... ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﯾﺎﺩ ﺳﺨﻨﯽ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﯼ ﻗﺮﺍﺋﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﺳﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﻪ ﻗﺪﯾﻤﻬﺎ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﺯ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﭘﺨﺶ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻬﺎ ! ﻧﮑﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﭘﯿﺸﯽ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ !
ﺑﻪ ﺩﺭﺍﯾﺖ ﻣﺪﯾﺮ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺍﺣﺴﻨﺖ ﮔﻔﺘﻢ . ﺭﻓﺎﻩ ﺣﺎﻝ ﻫﻤﻪ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻧﻘﺼﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﻋﻠﺖ ﮐﻨﺪﯼ ﮐﺎﺭ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ، ﻋﻠﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻭﻗﺖ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺗﻠﻒ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﻧﻪ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺭﻭﺣﯽ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻭ ﻗﺪﺭﺷﻨﺎﺳﯽ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﯾﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﮐﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﺯﯼ ﺗﺤﻤﻞ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﻭ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺻﻤﺪ ﻋﻠﯽ ﺳﺎﻟﮑﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﺳﻔﯿﺮ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
منبع:پارسینه
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
هشدار خلاقانه باغ وحش لندن
باغ وحش لندن در هشداری خلاقانه و صادقانه به بازدیدکنندگان خود یادآور شده است که ببرها انسانها را واقعا چگونه می بینند تا بتواند به آنها روشن سازد چرا نباید به قفس ببرها نزدیک شوند و یا دست خود را برای غذا دادن به سوی ببرها دراز کنند.
یادآور می شود این هشدار صرفا یک نقاشی ساده نیست بلکه بر اساس مطالعات علمی از رفتار ببرها صورت پذیرفته است
منع:شفقنا
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
مردم کدام استان ايران شادتر هستند؟
شادكامی بخش مهمی از كيفيت زندگی و بالاتر از هر ثروتی است و با بسياری از مؤلفههای سلامت رابطه نزديكی دارد.
بر این اساس یک نظرسنجی از میان مردم در استانهای مختلف صورت گرفته تا شادترین مردم ایران مشخص شوند.
در ادبیات، افلاطون شادكامی را حالت تعادل و هماهنگی میان سه عنصر استدلال، هیجان و امیال و ارسطو آن را زندگی معنوی میداند.
پژوهشگرانی كه در این باره دست به تحقیق زدهاند، از شخصیت، عزت نفس، اعتقادات مذهبی، سرمایه اجتماعی – فعالیتهای اوقات فراغت، ورزش هفتگی، نداشتن سابقه بیماری عصبی، خوشبینی به زندگی و بسیاری از موارد دیگر، به عنوان عوامل مؤثر در پدیده شادكامی افراد یاد كردهاند.
نتایج یك پژوهش بر روی ۲۷هزار و ۸۸۳ایرانی با میانگین سنی ۱۸تا ۶۵سال در كشور نشان داده كه ۳۹.۳درصد مردم از شادكامی سطح متوسطی برخوردارند. ۳۵.۴درصد نیز شادكامی خود را كم توصیف كرده و در این میان، تنها ۳درصد خود را در سطح «بسیار زیاد» شادكام میدانند.
در این پژوهش كه از هر استان كشور دست كم ۸۰۰نفر مورد بررسی قرار گرفتهاند، سطح شادكامی با پرسش «آیا فردی با نشاط و شاداب هستید؟» در پنج سطح «بسیار زیاد»، «زیاد»، «نه زیاد، نه كم»، «كم» و «بسیار كم» مورد سنجش قرار گرفت.
شادترین استانهای ایران
یافتههای پژوهش «شادكامی مردم ایران و عوامل موثر بر آن» از میان ۳۰استان مورد بررسی، استان زنجان را با ۳/۶۹درصد میانگین امتیاز شادكامی، شادترین استان كشور معرفی كرده است و از یزد با ۳/۱۲درصد میانگین امتیاز شادكامی، به عنوان پایینترین سطح شادكامی نام برده است.
همچنین استانهای گلستان، بوشهر، هرمزگان و كردستان از میزان شادكامی بالاتری از خط میانگین برخوردار بودهاند.
كاهش شادكامی با هر سال افزایش سن
از دیگر نتایج قابل توجه این پژوهش، كاسته شدن یك درصد از شادكامی افراد بهازای افزایش هر یك سال به سن آنها است.
مجردها، شادتر از متاهلها
یافتههای به دست آمده از این تحقیق نشان داده كه افراد مطلقه و متاهل از سطح شادكامی كمتری نسبت به افراد مجرد برخوردارند؛ بهگونهای كه افراد مطلقه ۱.۷۰و افراد متاهل ۱.۱۱برابر نسبت به افراد مجرد، سطح شادكامی كمتری دارند.
دانشآموزان و دانشجویان شادتر از خانهدارها و شاغلان
یافتههای پژوهش فوق همچنین از این حكایت میكند كه افراد دارای سطح تحصیلات بیشتر نسبت به افراد كم سوادتر، شادترند و در سطوح تحصیلی پایینتر، كاهش شادكامی نمایانتر است.
همچنین افراد خانهدار، شاغل و بیكار نسبت به دانشآموزان/ دانشجویان به ترتیب ۱.۳۹، ۱.۳۲و ۱.۴۰برابر سطح شادكامی كمتری دارند.
درآمد بالاتر، شادكامی بیشتر
نتایج این تحقیق در ادامه این موضوع را مورد تاكید قرار داده كه افراد در سطوح اقتصادی پایینتر در مقایسه با افراد در سطح اقتصادی «خوب/ بسیار خوب» به صورت معناداری، سطح شادكامی كمتری دارند. بهگونهای كه افراد در سطوح اقتصادی ارزیابی شده در دستهبندی «نه خوب/ نه بد»، «بد» و «بسیار بد» به ترتیب احتمال ۱.۷۵، ۲.۱۴و ۲.۳۳برابر نسبت به افراد دارای وضعیت اقتصادی بسیار خوب، وضع شادكامی خود را نامناسبتر گزارش كردهاند.
تاثیر معنادار سلامت بر سطح شادكامی
بر اساس نتایج حاصله از این پژوهش كه توسط دكتر علی منتظری، عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی و همكاران انجام شده، افرادی كه از سطوح «پایینتر» سلامت برخوردار بودهاند، در مقایسه با افراد دارای سطح سلامت «بسیار خوب» به صورت معناداری شادكامی خود را كمتر ارزیابی كردهاند. به گونهای كه افراد در سطوح «خوب»، «نه خوب/ نه بد»، «بد» و «بسیار بد» به ترتیب ۲.۲۸، ۵.۱۸، ۷.۸۴و ۷.۸۲برابر نسبت به افراد دارای سطح «بسیار خوب»، وضعیت شادكامی خود را نامناسبتر گزارش كردهاند.
طبق این پژوهش ابتلا به بیماریهای مزمن تاثیر چندانی بر میزان شادكامی ندارد.
منبع: ایسنا مطلب از" باشگاه خبرنگاران "
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
قدری هم نوازشم کن!
نوازش، واژه بسیار آشنایی است. معنی بسیار ساده و روانی هم دارد.
همان چیزی است که همه ما در هر سنی که هستیم به آن نیاز داریم، منتهی به اشکال متفاوت. هم نیاز داریم که دیگران را نوازش کنیم و هم نیاز داریم که دیگران ما را نوازش کنند. اگر دقت کنید در روابط انسانی، همین موارد کوچک و ظاهرا ساده نقش مهمی ایفا میکنند. اما اینکه این نقش، مثبت یا منفی است برمیگردد به اینکه ما چقدر به آن توجه داریم؛ ابعاد آن را میشناسیم و تا چه اندازه به قواعد بازی احترام گذاشته و در واقع به آن تن میدهیم.
وقتی مجموعه روابط خود را در یک شبانه روز در نظر میگیریم نقش و کارکرد این واژه در عمل، بسیار بارز میشود. به عبارتی، در همه موارد میتوان تاثیر توجه به آن را دید بهویژه زمانی که اشتباهی یا برخوردی، خشم سنگینی را در وجودتان برمی انگیزد. در این گونه موارد، اگر بتوانیم خشم خود را کنترل کنیم و با صمیمیت و درک مشکلات طرف مقابلمان به حل و فصل موضوع بپردازیم، قطعا به نتایج بسیار متفاوت و در واقع رضایتبخشی خواهیم رسید.
نوازش در لغتنامه دهخدا، این گونه تعریف شده است: مهربانی، مرحمت، شفقت، خوشرویی، انسانیت، تسلی و دلجویی و با ذکر بیتی از شاعران، به ابعاد مفهومی این واژه پرداخته است که به دو نمونه آن اشاره میشود.
جرعهای باده بر نوازش رود
بهتر از هرچه زیر چرخ کبود
نظامی
اما آیا نوازش صرفا یک تماس جسمی است؟
بدیهیترین مورد نوازش، شاید همان نوازش نوزاد باشد، برخی او را در آغوش میگیرند و با تماس جسمی این نوازش را بارز میکنند و برخی ممکن است به شوخی او را نشگون بگیرند. حتی عدهای نیز امکان دارد تنها با سخنان خود او را نوازش کنند.
اریک برن، می گوید نوازش را میتوان اصطلاحا هرنوع حرکتی به حساب آورد که حضور دیگری را تایید میکند. تبادل "نوازش"ها یک رفتار متقابل را تشکیل میدهد که واحد آمیزش اجتماعی است.
دکتر اسپیتز"Dr.R.Spitz"، متوجه شده است نوزادانی که پس از تولد، برای مدتی طولانی از آغوش مادر و نوازش او محروم میشوند کم کم دچار افت روحی غیرقابل جبرانی خواهند شد و چه بسا سرانجام با ناراحتیهای روانی ناشی از آن از پا درآیند. وی از این محرومیت با عنوان "محرومیت عاطفی" یاد میکند.
اما مانند چنین پدیدهای در بزرگسالانی که در معرض محرومیت احساسی-عاطفی و اجتماعی قرار میگیرند نیز دیده میشود. تجربه ثابت کرده است که این گونه محرومیتها ممکن است باعث روانپریشی موقت شود یا حداقل شخص را دچار اختلالات روانی سازد.
اریک برن در یک جمله، اهمیت "نوازش" در یک زندگی عادی را بیان میکند: "اگر نوازش نشوی، مخت می ُپکد".
وی این جمله را در واقع این گونه توضیح میدهد: بعد از آنکه دوران صمیمیت دامان مادر به پایان میرسد، فرد بقیه عمر را هر روز با این معما مواجه است که دست تقدیر چه شاخی بر سر راهش سبز خواهد کرد.
یک شاخ عبارت است از نیروهای اجتماعی، روانشناختی و زیستی که مدام سد ادامه صمیمیت جسمی به سبک دوران نوزادی میشود و شاخ دیگر تلاش مداوم اوست برای کسب مجدد آن صمیمیت.
در بسیاری موارد، فرد بنابر نیازش به نوعی سازگاری نشان میدهد. یاد میگیرد که با کمترین نوازش، حتی با نوع سمبلیک آن، خود را راضی کند؛ تا آنجا که گاهی حتی مشاهده یک سرتکان دادن در تایید کارهای او و شناخته شدن موجودیتش، برایش کافیاست. اگرچه آرزوی اولیه او برای صمیمیت جسمانی کاهشناپذیر باقی خواهد ماند.
بنابراین مشاهده میکنید که تبادل"نوازش" یک اصل انکارنشدنی و مهم در روابط انسانی است. اما اینکه افراد در سنین مختلف به اشکال متفاوتی نیاز به تبادل نوازش دارند؛ خود مقوله مفصلی است که باید به طور مستقل دنبال شود و مورد توجه قرار گیرد.
منبع:همشهریآنلاین
مطلب مرتبط:
•تحلیل رفتار متقابل چیست؟
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
پسری با شلوار پاره و دختری با شال چروک!
یک سوال اساسی ، رفتارهای اجتماعی برخاسته از کدام واقعیت است؟؟
وقتی خیلی کوچک بودم، در مدرسه و بعد از تعطیلات عید نوروز همه بچه ها کفش و لباس های نو می پوشیدند وکلی به یکدیگر پز می دادند، ولی یکی از بچه ها بود که از عمد کفش هایش را کثیف می کرد.
می گفت: شماها خیلی بی کلاسید که کفش های نو و براق می پوشید
یا یکی از دخترهای فامیل که همیشه شال هایش را چروک می کرد، آن موقع هنوز لباس وشال چروک مد نشده بود !
بزرگتر که شدم؛ فهمیدم لباس پاره و چروک و مدل درهم ریخته و شلخته آرایش سر و صورت و مو، یکی از سبک های اعتراضی جوانان دهه شصت میلادی آمریکا بوده است، که در کنار موسیقی متال و راک، اعتراض خود را نسبت به وضع موجود به دولت نشان دهند، اما نتیجه اعتراضاتشان! فقط تغییر نوع پوشش و بیشتر شدن آزادی های جنسی را برایشان به ارمغان آورد، ولی به اصل خواسته هایشان که پایان یافتن جنگ با ویتنام، کم شدن دوره خدمت سربازی، مبارزه با سرمایه سالاری و آزادی سیاسی و مذهبی بود؛ هیچ وقت نرسیدند !
اگر طرز پوشش خاصی در یک جامعه به دلیل سابقه تاریخی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان مد و نشانه به روز بودن در آن جامعه معرفی شود؛ جای هیچگونه سوالی نیست، اما اینکه این مد در یک جامعه ای با اصولی متفاوت به عنوان یک طرز پوشش برتر و به روز مطرح شود جای سوال است ، شاید نقش رسانه ها ، تولید کنندگان پوشاک ، تنوع طلبی جوانان ، رقابت و چشم و هم چشمی با دیگران ، ترس از تحقیر وتمسخر شدن به وسیله دوستان، جلب توجه در جامعه و تشخص طلبی ثروتمندان از جمله دلایل استقبال اشخاص خصوصا جوانان از طرز پوشش خاص و سبک زندگی جدید است. اما دلیل قطعی این موضوع همان حس بی نهایت طلبی و برتری جویی انسان است که تمام انرژی خود را معطوف رسیدن به کمال می کند، که انسان ره گم کرده امروزی کمال را در به روز کردن نوع پوشش، خوراک، اتومبیل، لوازم خانه، مسافرت و...می داند ، غافل از اینکه کمال مطلق که خواست نوع بشر است در جای دیگری است که انسان امروزی به دلایل مختلفی راه را گم کرده و آن را در جای دیگری جستجو می کند!
منبع:بولتن نیوز با اندکی تصرف و تلخیص
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
این چنین هست ای برادر..
ما و این همه علی اکبر(س)
سرزمین پر افتخار من همیشه زنده خواهد ماند و راز این جاودانگی در مجاهدتهای سربازان و سردارانیست که حاصل "شور"و "شعور" حسینی اند.
فرقی نمی کند.
جبهه های دفاعی ما کجا باشد ، فکه ،شلمچه،دهلاویه،لوزان ،ژنو....
عملیاتها هم همچنین، الی بیت المقدس،والفجر،کربلای 4،3،2،1و....
سلاح ها هم همیشه متاثر از عقیده ها بوده اند،وما دیدیم بچه های غواص با دست های بسته چگونه دشمن را در عملیات روانی مات کردند.
به هرحال آزمودنی ها نشان داده که محال است اجازه تسخیر مام میهن و باورهایمان را به دشمن بدهیم،حسین فهمیده و جواد ظریف و همه و همه دلیر مردان و شیرزنان میهنم نمادهای مشق این حقیقت اند. و در تمامی مقاطع تاریخ این داستان بوده است ، هست،وتا ابد خواهد بود و شاید راز این جاودانگی در امتداد تفکریست که از زبان "قیصر شعر انقلاب" به زیبایی تراوش کرده است.
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند.
اصغر پورحسین!
پاسخ آمد: حاضر.
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد: حاضر.
اکبر لیلا زاد...
پاسخش را کسی از جمع نداد.
بار دیگر هم خواند:
اکبر لیلازاد!
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله ی سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بود، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
گل فریاد شکفت!
همه پاسخ دادیم:
حاضر، ما همه اکبر لیلا زادیم
یاد شهدا گرامی،شعراز قیصر امین پور
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
رازی عجیب از علت تاخیر ظهور
استاد علامه حسن زاده آملی در مضمونی راز وقوع ظهور را در "جمجمه ها" می دانند نه در "جمعه ها".....
....اما با طلوع آفتاب هر جمعه ای تشویش و اضطراب وجودم را فرا می گیرد که
:
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
طعم چربی، کشف شد؛ راهحلی تازه برای مبارزه با چاقی
محققان دانشگاه پوردو موفق به کشف ششمین مزه شدهاند که «طعم چربی» نام دارد و میتواند به عنوان کلیدی برای حل معضل چاقی مورد استفاده قرار بگیرد.
چربی در حال حاضر مثل طعمهای شیرین، تلخ، شور، ترش و اومامی (طعم خوشایند) است و طعم منحصر بفرد و ناخوشایندی است که «Oleogustus» نامیده شده است.
پروفسور ریچارد مت از دانشگاه پوردو اظهار کرد: چربی مزهای متفاوت از دیگر مزهها دارد. نتایج بررسی در بین زنان و مردان نیز نشان داده است که چربی طعمی تلخ و آزاردهنده دارد و برای افراد گاهی ناخوشایند است.
محققان گفتند: شناسایی طعم و مزه جدید در مبارزه با چاقی و افزایش وزن، مؤثر بوده و راهی برای کاهش ابتلا به بیماریهای قلبی است.
یافتههای این بررسی در مجله Chemical Senses منتشر شده است.
منبع :خبر آنلاین به نقل از ایسنا
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
مواظب باشیم
ا شادین پیام از رادمردیست که ایمان وایران در تمامی سلولهایش جاری بود،روحش
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
پروتئین عامل ایمنی بدن کشف شد
محققان استرالیایی موفق به کشف پروتئینی شده اند که به سلول های پلاسما اجازه می دهد به سمت مغز استخوان حرکت کرده و ایمنی بدن را افزایش دهند.
به گزارش خبرگزاری مهر، سيستم ایمنی حفاظت از بدن در مقابل بيماری هايی مانند آرتريت، عفونت های باکتريايی یا ويروسی را بر عهده دارد. در نتیجه بایستی به تقویت سیستم ایمنی بدن پرداخت تا بتواند در مواجه با انواع ویروس ها یا بیماری ها عملکرد بهتری داشته باشد. محققان استرالیایی موسسه Walter and Eliza Hall موفق به کشف پروتئینی شده اند که به سلول های پلاسما اجازه می دهد در معرض عامل بیماری زا قرار گرفته و به افزایش ایمنی بدن کمک کنند.
محققان استرالیایی معتقدند، کشف این پروتئین و عملکرد آن می تواند باعث تقویت سیستم ایمنی بدن در برابر بیماری ها شود. پروتئین کشف شده« Myb » نام گرفته است. این پروتئین به سلول های پلاسما اجازه می دهد تا درون مغز استخوان حرکت کنند. سلول های پلاسما در مغز استخوان، آنتی بادی هایی تولید می کنند که ایمنی طولانی تری را در برابر عفونت ها ایجاد می کند.
«کیم گود جاکوبسون»، سرپرست این پروژه می گوید: «زمانی که سلول پلاسما تحریک شده و پروتئین Mybتولید کند، سلول های پلاسما به درون مغز استخوان مهاجرت می کنند. این موضوع در حالی است که سلول های پلاسما در فرآیند واکنش ایمنی در ساختارهای موقتی با نام مراکز رشد در بدن ایجاد می شوند. این مراکز با تقویت عملکرد آنتی بادی ها به تشخیص سریع تر عامل بیماری زا می پردازند. ما در این تحقیقات به دنبال چگونگی و علت جابه جایی مولکولی در سلول های تحریک شده و همینطور تولید پروتئین Myb هستیم تا بتوانیم سیستم ایمنی بدن را برای مقابله در برابر عفونت یا بیماری ها ترغیب کنیم.»
نتایج این تحقیقات نشان می دهد، پروتئین Myb برای ایمنی طولانی مدت بدن ضروری است. اما این پروتئین از سلول های پلاسمایی استفاده می کند که کیفیت بالایی داشته تا بتوانند به درون سلول های مغز استخوان حرکت کرده و بدن را در برابر انواع عفونت ها بیمه کنند. اما این پروتئین چرا برخی از سلول های پلاسمایی را نشانه دار می کند تا به درون مغز استخوان بفرستد، سوالی است که هنوز پاسخی برای آن ارائه نشده و نیازمند تحقیقات بیشتر است.
منع: مهر
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
تاثیر پدران بر رشد مغز جنین قبل از تولد
طبق یک مطالعه جدید، مردان نقش مثبتی در رشد مغز جنین قبل از تولد و در دوره جنینی دارند.
پژوهش های انجام شده روی موش های ماده باردار نشان داده، در صورتی که این موش ها در معرض فرومون های مردانه قرار گیرند، نوزادانشان هنگام تولد از توانایی ذهنی بیشتری برخوردار خواهند بود. فرومون ها سیگنال های شیمیایی مورد استفاده در برقراری ارتباط بین اندام های گونه های مشابه هستند.
«ساچیکو کویاما»، از دانشگاه ایندیانا و سرپرست تیم تحقیق، در این رابطه می گوید: «این نخستین تحقیقی است که نشان می دهد قرار گرفتن در معرض فرومون ها، تاثیر بسزایی بر کل نسل پستانداران دارد.»
او در ادامه می گوید: «ما در این مطالعات دریافتیم که فرومون مردانه در شرایط تغذیه نوزاد پس از تولد تاثیرگذار است و این موضوع می تواند تغییراتی در مغز ایجاد کند که به نسل های بعدی انتقال پیدا می کند. به نظر می رسد که ارتباط بین فرومون های مردانه و رشد فرزندان ناشی از تاثیر فرومون های مردانه در توانایی پرستاری از موش مادر باشد.»
همچنین این موش ها نسبت به موش های ماده ای که در معرض فرومون های مردانه قرار نداشتند دوره طولانی تری را صرف پرستاری از فرزندان خود کردند.
برای اندازه گیری هوش و توانایی ذهنی نوزادان موش ها، محققان آنها را در ماز آبی با یک خروجی پنهان قرار دادند. نتایج نشان می دهد موش های متولدشده از مادرانی که در معرض فرومون های مردانه قرار داشتند، بسیار سریع تر محل خروجی را پیدا کردند و این نشان می دهد که این گونه موش ها از یادگیری سریع تر و حافظه فضایی قوی تری نسبت به گروه دیگر که از مادرانی متولد شده اند که در معرض فرومون های مردانه قرار نداشته اند، برخوردار هستند.
منبع: خبرگزاری مهر
راههای کم کردن دلبستگی
سلام
تاحدی طبیعی است و جزء PTSDحساب می شود و انتظار داریم که به مرور زمان کاهش پیدا کند اما اگر روند ثابت و یا افزایشی داشته باشد یک اختلال نیازمند مداخله درمانی محسوب می شود بسته به علائم همراه و شرایط محیطی ،به خوبی مدیریت و درمان می شود.
یک روانپزشک و یا یک رفتاردرمانگر می توانندبه شما در حل این مسئله مساعدت نمایند
پایدار باشید.
گرامی باد یاد پدران مهربانی که از این دار فانی به سرای ابدی پرکشیده اند(الفاتحه)
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
” شوک درمانی ” به پاک کردن خاطرات ناخوشایند کمک می کند
راهکاری برای پاک کردن خاطرات ناخوشایند
پژوهشگران علوم پزشکی در کشور هلند می گویند موفق به پیدا کردن راهکار جالبی برای پاک کردن خاطرات ناخوشایند شدند که بر اساس آن لازم است از فرآیند بازیابی مجدد به همراه شوک درمانی استفاده شود.
محققین می گویند هربار که خاطره ای را به یاد می آوریم، باید آن را از ضمیر ناخودآگاهمان بیرون بکشیم.
بر اساس نظریه ای، هربار که خاطرات یادآوری می شوند، لازم است اطلاعات مربوط به آن ها بازیابی و در مدارهای مغز بازنویسی شود. این فرآیند ناتمام، بازیابی مجدد نام دارد و مبنای اصلی تحقیقات مذکور است.
در گذشته متخصصان اعصاب سعی داشتند با استفاده از شوک درمانی، فرآیند بازیابی مجدد را در مغز بیمارانی که از یادآوری خاطرات خود رنج می بردند، مختل کنند تا مانع یادآوری خاطرات ناخوشایند و ناخواسته شوند. در این شیوه درمانی، جریان الکتریکی به بخش هایی از مغز منتقل شده و موجب تشنج کوتاه در آن بخش ها می شود.
محققان در تحقیقات خود 39 داوطلب را که دچار افسردگی شدید بودند، با شیوه شوک درمانی مورد آزمایش قرار دادند. در جریان کار، برای هر بیمار دو فیلم به نمایش درآمد. یکی از فیلم ها درباره کودکی بود که در یک تصادف رانندگی آسیب دیده و باید هردوپای او قطع شود. فیلم دیگر مربوط به کودکی بود که ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
یک هفته بعد از انجام آزمایش، از بیماران خواسته شد تا تمام جزئیاتی یکی از داستان ها را به یاد آورند. سپس به طور اتفاقی در سه گروه الف، ب و ج دسته بندی شدند.
اعضای گروه الف و ب بلافاصله پس از یادآوری جزییات فیلم، تحت شوک درمانی قرار گرفتند.
روز بعد تمام اعضای گروه الف در یک آزمون چندمرحله ای شرکت کردند که باید در آن جزییات مربوط به هر دو فیلم را به یاد می آوردند. به طرز شگفت آوری عملکرد آن ها در مورد فیلمی که قبلاً جزییات آن را به یاد آورده بودند ضعیف و در مورد فیلم دیگر بسیار خوب بود.
در واقع توانایی این افراد در یادآوری فیلمی که قبلا جزییات آن را به خاطر آورده بودند، در حد اظهارات شانسی بود.
حافظه اعضای گروه ب در حدود 90 دقیقه پس از شوک درمانی مورد آزمایش قرار گرفت و مشخص شد توانایی آن ها در یادآوری مجدد فیلم دست نخورده است. محققان از این آزمایش دریافتند، پاک شدن حافظه از ذهن افراد نیازمند گذشت زمان است.
اعضای گروه ج اصلاً تحت شوک درمانی قرار نگرفتند و همه چیز را به خوبی به یاد داشتند. محققان از این آزمایش دریافتند برای پاک کردن خاطرات از حافظه لازم است از فرآیند بازیابی مجدد به همراه شوک درمانی استفاده شود.
گزارش کامل این تحقیقات در شماره اخیر نشریه Nature Communications به چاپ رسیده است.
منبع: www.clinicosveh.ir اصل مطلب از "خبرگزاری مهر" از "سایت پزشکان بدون مرز"
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
مشاوره تلفنی
الو ...سلام!!
مشاوره تلفنی فرصتی برای فرد به منظور مشاوره با یک متخصص به عنوان راهنما برای دادن بازخورد وحمایت می باشد.
این نوع از مشاوره یک شیوه جدید برای ارتباط سریع و موثر از طریق تلفن می باشد که به سرعت در سرتا سر جهان گسترش پیدا کرده است. مشاوره تلفنی نمی تواند جایگزین مشاوره حضوری شود ولیکن می تواند یک منبع مهم کمک رسانی برای فرد در برخورد با مشکلات زندگی باشد.
خدمات مشاوره تلفنی از نظر هدف و روشها بسیار متنوع است. برخی خطوط جنبه تخصصی دارند. بعضی خاص یك گروه هستند. مانند اعتیاد، خودكشی، ترس و كودك آزاری. برخی دیگر به راهنمایی تلفنی محدود نمیشود و در واقع اولین مرحله درمان و آماده كردن تماس گیرنده برای حضور در مراكز مشاوره است.
مزایای مشاوره تلفنی:
•ناشناخته ماندن تماس گیرنده
•خدمت رسانی در ساعات مختلف روز
•سهولت دسترسی به خدمات مشاوره
•ارائه خدمات در نقاط دوردست
هدف ایجاد سرویس مشاوره تلفنی:
1- پیشگیری از آسیبهای اجتماعی از طریق ارائه خدمات، اطلاعات، توصیهها و آگاهی لازم به تماسگیرنده.
2- كمك به تماسگیرنده برای شناخت مشكل، بررسی و تجزیه و تحلیل آن و همچنین تصمیم گیری و انتخاب راه حلهای مناسب.
3- كمك به تماس گیرنده برای شناخت تواناییها، پذیرش و تغییر واقعیتها و كاهش ، یا رفع مشكلات.
4- كمك به تماس گیرنده در مواقع اضطراری.
نقش مشاوره تلفنی در خدمات انسانی:
توان بالقوه مشاوره تلفنی از دو جهت قابل بررسی است:
1- كیفیتهای منحصر بفرد مشاوره تلفنی
2- ارزش مشاوره تلفنی برای افرادی كه دارای مشكلات و سبك زندگی خاص میباشند.
كیفیت منحصر بفرد مشاوره تلفنی:
1- مُراجع ( مراجعه كننده ) راحت تر می تواند مشكل خود را بیان كند.
2- مراجع ناشناخته میماند. (مشاور به مراجع كد میدهد و برای وی پرونده تشكیل میدهد).
3- مرزها و فاصلههای جغرافیایی مرتفع میشود.
4- درمانگر ناشناخته میماند.
استفاده از مشاوره تلفنی در كمك به افراد خاص:
1- نوجوانان:
نوجوانان به دلیل ویژگیهای رشدی خود مانند دوسوگرایی ( داشتن همزمان احساسات متضاد یا مختلط در مورد یك شخص ، شیء یا موقعیت ) ، هویتجویی، خودكفایی، استقلالخواهی و توجه به ظاهر، درخواست از دیگران را نوعی تهدید به عزت نفس خود تلقی میكنند. مشاوره تلفنی این امكان را فراهم میكند تا نوجوان به راحتی كمك دریافت كند. بدین طریق نوجوان میتواند ناشناخته بماند و كنترل بیشتری بر بازگویی مشكل دارد.
2- افراد منزوی و گوشهگیر:
مشاوره تلفنی، شیوه مناسبی برای كمك به افرادی است كه به دلیل آشفتگی شدید قادر به رفتن به مراكز مشاوره نیستند. تماس تلفنی با یك مشاور، شاید تنها گامی باشد كه این افراد می توانند برای دریافت كمك بردارند. با توجه به قابل دسترس بودن تلفن در جامعه، مشاوره تلفنی می تواند جستجوی كمك را برای افراد منزوی آسان سازد.
3- افراد مستأصل و درمانده:
افرادی وجود دارند كه به دلیل تجربه ی یك ضربه روانی ناگهانی كه تعادل روانی آنان را بههم ریخته است، احساس گم گشتگی ( ناتوانی در درست اندیشیدن ) میكنند. برای چنین افرادی مشاوره تلفنی میتواند یك خط زندگی باشد.
4- افرادی كه به دلیل داشتن نگرش خاص ، قادر به مراجعه مستقیم نیستند:
برخی افراد به دلیل احساس غرور و شرم، از مراجعه به یك مؤسسه میترسند. بنابراین مشاوره تلفنی شاید تنها راهی باشد كه این افراد میتوانند از آن طریق، كمك دریافت كنند.
5- افرادی که قبلا به مشاور رجوع داشته اند و اکنون در موضوع با مسئله جدیدی مواجه شده اند که نیاز به راهنمایی محدود دارند.
مشاوره تلفنی شیوهای است كه فرد بدون تجربه ی روشهایی مانند تعیین وقت قبلی، قرار گرفتن در لیست انتظار، فاش كردن اطلاعات شخصی، كه در صورت مراجعه به یك مركز الزاماً تجربه میكند، كمك لازم را دریافت میكند.
تذکر: البته با تمام مزایای مشاوره تلفنی نمیتوان آن را جانشین درمان و مشاوره رو در رو كرد.
برخی مشكلات مشاوره تلفنی عبارت اند از :
ـ گذرا بودن ارتباط و فقدان تداوم
- امكان دریافت پسخوراند ( عكس العمل سریع ) وجود ندارد.
- از آنجا که در مرکز "اسوه"تمامی مراجعه کنندگان دارای پرونده تخصصی می باشند لذا پس از ویزیت و ارائه برنامه ، مراجعین توسط کارشناسان طی تماس های منظم تحت راهنمایی قرار می گیرند ولی در مشاوره تلفنی امكان پیگیری برای مشاور وجود ندارد.
ـ فقدان مشاهده نشانههای دیداری و غیر كلامی که برای بسیاری از مشاوران در ارائه راهکار به تماس گیرنده موثر است.( مشاوره تلفنی اساساً بر مهارت ارتباط كلامی و مهارتهای مكالمهای متكی است. مهارتهای گوش دادن فعال و رفتارهای ارتباطی مؤثر و مهارتهای كلامی پیشرفته در مشاوره تلفنی بسیار اساسی و مهم هستند)
تماس چه وقت؟چگونه؟ و با چه کسی؟
خط مشاوره تلفنی 9099070422 پاسخگوی مشکلات تماس گیرندگان در زمینه های کودک و نوجوان، خانواده، ازدواج،زناشویی، طلاق، تحصیلی و تربیتی و... .می باشد.
پاسخگوی سوالات شما دکتر سید علی موسوی می باشد نامبرده دارای مدرک دکترای حرفه ای در زمینه پزشکی و تحصیلات تکمیلی تخصصی وی در زمینه روانشناسی ،هوش اخلاقی،سبک های زندگی اسلامی بوده و در "مرکز پزشکی روانشناسی اسوه" مشغول به کار می باشد.
شما می توانید در روز های شنبه،دوشنبه،چهارشنبه صبح ها از ساعت 9الی 12 و پنجشنبه از ساعت 4 الی 9 بعداز ظهر به استثنای زمان اذان مغرب و عشاء(20دقیقه) تماس حاصل فرمایید.
یادآوری:تماس با این شماره از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور بدون گرفتن پیش شماره و هزینه تماس به ازای هر دقیقه تماس ده هزار ریال می باشد که بر اساس حد اقل هزینه ویزیت و مشاوره محاسبه و منظور گردیده است.
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
خداحافظ آمپول ، خداحافظ دلهره
مقابله با اضطراب آمپول زدن
دانشمندان موسسه تکنولوژی جورجیا در آتلانتا نوعی چسب «های- تک» بدون درد را ایجاد کردند که از صدها میکروسوزن نامرئی تشکیل شده است. این چسب برای بیماران دیابتی و یا بیماران مبتلا به عفونت های گوش و یا حتی برای تزریق یک واکسن ضدآنفلوآنزای ساده می تواند بسیار کاربردی باشد.
همچنین گروهی از دانشمندان استرالیایی به سرپرستی مارک کندل نوعی نانو چسب را اختراع کردند که می تواند در حدود دو دقیقه مواد لازم برای دفاع از بدن در مقابل حملات خارجی ویروس ها را به پوست تزریق کند.
این نانو چسب با دوزهای 100 برابر کمتر از دوزهای نرمال از طریق سرنگ را تزریق می کند درحالی که بازده نتیجه پایانی بالاتر از تزریق با سرنگ است.
تیمی از دانشمندان دانشگاه های کالیفرنیا سانتا باربارا و برکلی نیز سیستم عالی میکروجت تپش داری را طراحی کردند که از آن می توان برای انتقال داروهای پروتئینی به پوست بدون هیچ گونه درد یا کوفتگی شایع در ناحیه تزریق استفاده کرد.
این تکنیک جدید ترکیبی از سرعت بسیار بالا (بیش از 100 متر در ثانیه) به همراه میانبرهای بسیار کوچک جت (بین 50 تا 100 میکرو متر) است که در هر بار تنها 2 تا 15 نانو لیتر از داروهای مایع را به بدن منتقل می کنند.
منبع: جام جم آنلاين،گزارش از مهر
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
سپیدترین تبریک، پرنده ترین روز
دل های عاشقان، از ماه نور، به جلوه گاه ربانی فطر پیوند می خورد؛ عاشقانی که یک ماه صداقت های ناب را نوشیدند و از سرچشمه فضایل بهره ها جستند. فصل کرامتی بود مالامال از حضور چکامه های اُنس و دعاهای تقرب.
امروز، دل های عاشقان، با قنوت های پی در پی به استقبال عید عشق رفته اند.
دلدادگان تکلیف، به پاسدات فطر، با توشه ای برگرفته از رمضان، به نماز ایستاده اند. «اللّهُمَّ اَهْلَ الکِبْرِیاء وَالْعَظَمَةِ...»
این سپیدی که فطر بر آنها عرضه کرده است، حاصل سفره های ساده رمضانی و سحرهای پرطراوت «أبوحمزه» است؛ حاصل طعم لذت بخش گرسنگی و تشنگی در مهمانیِ خدا.
حقیقت فطر، نتیجه تلاش گری روح، در ماه بذرافشانی سجایای اخلاقی است. عاشقان عارف خوب می دانند که تدوین معنویات رمضان، به دست فطر سپرده شده است تا ذخیره ای روشن برای فردای معاد باشد. آستان فطر، امروز گلباران است. عطر تبریک های صمیمی، پیرامون روزه دارانِ پاک، به مشام می رسد «هذاَ الْیَوْمِ الَّذیِ جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیدا...» نیکو وارستگانِ شهرِ تعبّد، از آزمون صیام، سرفراز بیرون آمده اند و اینک قشنگ ترین و گیراترین شادباش ها را در دل های هم می کارند.
امروز، عید فطر است و پرنده ترین روز. امروز، روز تولدی دیگر است.
برخیز، از چشمه همیشه جوشنده فطر، همه سال را رنگ زلال بزنیم!
منبع:"سبطین"
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
همنام گل های بهاری
چهره
چهره اش سپید، اما نمکین بود.
انس گفته است: آفریدگار هر پیامبری فرستاد گل چهره بود و... پیامبر شما (حضرت محمد (ص)) خوش چهره ترین آنان بود.
عرب های بیابان نشین همواره با دیدن سیمایش می گفتند: «سوگند به خداوند، این رخسارة انسانِ دروغگو نیست.»
چهره اش گِرد بود.
زیر لب پایینش خال داشت.
پیشانی
پیشانی اش بلند،
ابرو
ابروانش، به هم پیوسته بودند؛
اما باریک و کشیده.
چشم
سیاهی چشمانش پُررنگ بود.
چشمانش درشت بودند.
بینی
بینی اش کشیده و باریک بود
دندان
دندان های پیشین او به گونه ای متناسب از یکدیگر فاصله داشتند و از سپیدی می درخشیدند.
آراستگی
می فرمود: لباس های خود را بشویید؛ موهای خود را کوتاه کنید؛ مسواک بزنید؛ آراسته و پاکیزه باشید؛ زیرا یهودیان چنین نکردند و زنانشان زناکار شدند.
به آینه یا آب می نگریست و موهایش را شانه می زد.
افزون بر آراستگی برای همسرانش، برای دوستانش نیز خود را می آراست.
عایشه می گوید: دیدم در پیالة آبی که در خانه بود خود را می نگرد و موهایش را مرتب می کند و می خواهد نزد دوستانش برود. بدو گفتم: پدر و مادرم فدایت باد! تو پیامبر و بهترین آفریده هستی، به آب می نگری و خود را می آرایی؟
حضرت فرمود: خداوند دوست دارد هرگاه بنده ای نزد دوستانش می رود، خود را بیاراید.
تن پوش خود را نیکو کنید؛ لوازم خود را سامان دهید؛ آن چنان که در میان مردم به سانِ خال، آشکار باشید.
خوردن
عایشه می گوید: «شکم پیامبر (ص) هرگز سیر نشد.» منظور عایشه، «آکندن شکم از غذاست»؛ به گونة مردمان عادی که بر سر سفره های رنگین تا به حلقوم می خوردند و معده را سنگین کنند. این چنین خوردنی، بدن را می فرساید، بی حالی و خواب آلودگی و تنبلی می آورد، حال نیایش را از آدمی می رباید و...
خوش بویی
اگر کسی از راهی که او گذشته بود می گذشت، از بوی خوش باقی مانده در فضا می فهمید رسول گرامی از آن جا عبور کرده است. اگر بر سر کودکی دست می کشید، بوی خوش دستش بر موی کودک می ماند. عطری را که بدو هدیه می دادند رد نمی کرد.
می فرمود: بهترین بندگان خدا آنهایی هستند که... خوش بویند.
در خانه
در خانه اش، خجول تر از دوشیزگان بود؛ از اهل خانه نه غذایی می طلبید و نه علاقه اش به خوردنی ها را ابراز می کرد. اگر غذایش می دادند می خورد؛ آنچه می دادند می پذیرفت؛ و آنچه نوشیدنی می دادند می نوشید؛ چه بسا خود برای خوردن و نوشیدن برمی خاست.
در خدمت کارهای خانه بود و در تکه تکه کردن گوشت با اهل خانه همکاری می کرد.
بیشتر دوخت و دوز می کرد.
چون به منزل می آمد، وقت خود را به سه قسمت تقسیم می کرد: بخشی برای خدا؛ بخشی برای خانواده و بخشی برای خود.
آن ساعت را که به خود اختصاص داده بود، بین خود و مردم تقسیم می کرد. ابتدا خواص را به حضور می پذیرفت، و بعد هم با عموم ملاقات داشت. در نتیجه، آن ساعت هم که خاص خود آن بزرگوار بود، در اختیار یاران و اصحابش قرار می گرفت.
درِ خانه را خود باز می کرد. گوسفندان را نیز می دوشید.
به خانواده اش غذای خوب می داد.
راه رفتن
با یارانش که راه می رفت، اصحاب پیشاپیش او می رفتند و او در پیِ آن ها. می فرمود: پشت سرم را برای فرشتگان بگذارید.
خوشش نمی آمد دیگران پشت سرش حرکت کنند؛ اما دو طرف او راه می رفتند.
چون راه می رفت، به این طرف و آن طرف نگاه نمی کرد.
وقتی راه می رفت، گام هایش را محکم از زمین برمی داشت ]مانند برخی نمی خُرامید].
با وقار گام برمی داشت. قدم هایش کشیده و سریع بود؛ بدون این که شتابی در رفتنش مشاهده شود... .
بردباری
بزرگترین شاگردش ـ امام علی (ع) ـ او را «بردبارترینِ مردمان» معرفی می کند؛ زیرا محمد پیشواست و بردباری برای رهبر، امری ضروری است؛ آن هم رهبری که رنج جهل میلیاردها انسان عصر خود و سده های بعد را بر دوش خویش تاب می آورد. آن حضرت بردبارترین مردمان بود.
انس می گوید: ده سال خدمتش را کردم؛ نه هرگز دشنامم داد و نه کتکم زد؛ نه مرا از خود رانْد و نه به رویم اخم کرد. گاه در کاری که دستور فرموده بود سستی می کردم، سرزنش نمی کرد و اگر کسی از خاندانش نکوهشم می کرد، می فرمود: رهایش کنید. اگر می توانست انجام می داد.
می فرمود: آدمی با بردباری به مقام انسان روزه داری می رسد که شب ها را به عبادت می گذراند.
عبدالله، پسر مسعود، می گوید: پیامبر سفارش فرموده بود: کسی از شما نزد من از یارانم بدگویی نکند؛ دوست دارم با دلی بی دغدغه از نزد شما بروم. روزی مالی نزدش آوردند. آن را تقسیم کرد. شیندم دو نفر با هم صحبت می کنند. یکی از آنان به دیگری می گوید: قسم به خداوند، نیت محمد از این تقسیم، خدا و روز رستاخیز نبود!
نزد پیامبر رفتم و گفتم: شما فرمودی کسی از یارانم بدگویی به من نرسانَد، [اما] من شنیدم فلانی و فلانی چنین حرفی زدند.
رخساره اش سرخ شد و فرمود: رهایش کن. حضرت موسی بیش از این ها آزار دید، اما تاب آورْد!
بزرگواری
بزرگوارترین فرد قبیلة خود بود.
امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: پس به پیامبر پاکیزه ... اقتدا کن که ... مایة فخر و بزرگی است، برای کسی که خواهان بزرگواری است.
هرگز به خاطر خودش از کسی انتقام نگرفت.
با نوشیدنی افطار می کرد و غذای سحرش هم نوشیدنی بود.
انس می گوید: پیامبر گاهی شربتی می خورْد که هم افطارش محسوب می شد و هم سحرش. چه بسا آن نوشیدنی شیر بود و یا شربتی که در آن نان خیسانده می شد. شبی آن را برای رسول خدا مهیا کردم. پیامبر دیر کرد. گمان کردم منزل یکی از دوستانش دعوت است. آن را خوردم. پس از ساعتی پیامبر آمد. از بعضی همراهانش پرسیدم جایی افطار کرده یا دعوت بوده است. گفتند: نه افطار کرده و نه جایی دعوت بوده است. آن شب را به گونه ای گذراندم که فقط خدا می داند؛ از این اندوه که پیامبر آن شربت را بخواهد. اما او آن شب را گرسنه خوابید و گرسنه [روز بعد] روزه گرفت. تا این لحظه نیز دربارة آن سخنی نگفته و چیزی نپرسیده است.
حق گرایی
در شادمانی و خشم، جز حق نمی گفت.
حق را اِعمال می کرد، گرچه [در ظاهر] به ضرر خودش یا دوستانش بود.
هنگامی که در اقلیت قرار داشت و وارد شدن حتی یک نیرو در اردوگاهش سرنوشت ساز بود، از او خواستند از مشرکان برای سرکوب مشرکان دیگر یاری جوید، نپذیرفت و فرمود: از مشرک کمک نمی طلبم.
به یارانش توصیه می کرد: سخن حق را از هر که شنیدی بپذیر، گرچه دشمن بیگانه باشد؛ و ناحق را از هر کس شنیدی نپذیر، گرچه دوست نزدیک[ات] باشد.
اگر پای حقی در میان می آمد، دیگر کسی را نمی شناخت و احدی را یارای ایستادگی در مقابل آن عزیز نبود، تا آن که آن حق را یاری کند.
بر دستة شمشیرش نوشته شده بود: ... حق را بگو، گرچه [در ظاهر] به زیان تو باشد.
فروتنی
امام علی (ع) فروتنی او را چنین بازگو می کند:
محبوبم محمد (ص)، پای شتر را خود می بست، خود به حیوانات علف می داد، با دستش گوسفند را می دوشید و بر لباس و کفش وصله می زد. یارانش جلوی پایش برنمی خاستند؛ زیرا می دانستند این کار را دوست نمی دارد.
چیزی را که از بازار می خرید، خود به خانه می آورد. می فرمود: از فروتنی آن است که آدمی خرسند باشد [و نه ناگزیر] که [اگر لازم شد] پایین مجلس بنشیند و به هر کسی می رسد سلام کند.
می فرمود: پنج رفتار است که تا هنگام مرگ آنها را ترک نخواهم کرد: غذا خوردن روی زمین [مفروش]، سوار الاغ بی پالان شدن، بز را با دست خود دوشیدن و به بچه ها سلام کردن ... .
هر گاه سواره ره می سپرد، اجازه نمی داد کسی پیاده همراهش بیاید. می خواست او نیز سوار شود، اگر نمی پذیرفت می فرمود: جلوتر برو و در جایی که می خواهی منتظر باش. من نزد تو می آیم.
می فرمود: کسی فروتنی نکرد، جز آن که خداوند او را بالا بُرد.
همواره می فرمود: ای مردم! مرا برتر از مرتبه ام ندانید؛ پروردگار پیش از آن که مرا پیامبر قرار دهد، بنده ساخته است.
مسلمان و یهودی ای به یکدیگر دشنام می دادند. مسلمان گفت: [قسم] به کسی که محمد (ص) را بر جهانیان برگزید. یهودی گفت: [قسم] به کسی که موسی را بر جهانیان برگزید.
مسلمان بر سر خشم آمد و به یهودی سیلی زد. یهودی نزد پیامبر آمد و او را از ماجرا باخبر کرد. حضرت، مسلمان را فراخواند و ماجرا را از او پرسید. مسلمان به سیلی زدنش اعتراف کرد. پیامبر (ص) فرمود:
مرا بر موسی (ع) برتری ندهید. مردم در رستاخیز بیهوش می شوند. من نخستین کسی هستم که به هوش می آیم. پس موسی را می بینم که کنارة عرش را گرفته است. نمی دانم آیا او جزء افرادی است که بیهوش شدند و پیش از من به هوش آمده است، یا از کسانی است که خداوند او را از بیهوش شدن معاف کرده است.
روزی برای شست وشوی خود بر سر چاهی رفت. «حذیفه» پسر «یمان» لباس او را نگه داشت و او را از چشم مردم پوشاند تا شست وشویش به پایان رسید. سپس حذیفه مشغول شست وشو شد. پیامبر (ص) لباس او را نگه داشت و او را از چشم مردم پوشاند. حذیفه نپذیرفت و گفت: پدر و مادرم به فدایت، ای فرستادة خدا! این کار را نکن.
حضرت از پس دادن لباس سرباز زد و فرمود:
هیچ گاه دو نفر با هم همنشین نشدند، جز آن که کسی که با دوستش مهربان تر است، نزد پروردگار محبوب تر است.
هر کسی که نعمتی دارد، در معرض حسادت است؛ جز فروتن.
می فرمود: در ستودن من از اندازه تجاوز مکنید؛ آن چنان که مسیحیان در مورد عیسی (ع) کردند. همانا که بندة خدایم. دربارة من بگویید: بنده و رسول خدا.
بخشی از کتاب همنام گل های بهاری: نگاهی نو به زندگی و شخصیت پیامبر گرامی (ص)
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
بدخوابی در رشد تومورهای سرطانی موثر است
پژوهشگران علوم پزشکی در دانشگاه شیکاگو امریکا میگویند که نتایج بررسی های صورت گرفته نشان داده است که بدخوابی در رشد تومورهای سرطانی موثر است .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، محققین پس از انجام آزمایشاتی بر روی موشهای آزمایشگاهی ، به این نتیجه رسیدند که بدخوابی ممکن است منجر به افزایش سرعت رشد تومورهای سرطانی و افزایش بدخیمی آن گردد.
دانشمندان در این پژوهش پس از کاشت سلولهای سرطانی در موشهای آزمایشگاهی آنهارا به دو گروه تقشیم کردند . به دو گروه بی خواب و گروهی که به اندازه کافی می خوابند . آنان پس از گذشت دوماه نشان دادند که اندازه تومورهای موشهایی که به اندازه کافی نخوابیدند بزرگتر از تومورهای موشهایی است که به اندازه کافی خوابیده اند.
پژوهشگران نتیجه گرفتند که پریشانی در خوابیدن منجر به اخلال در سیستم ایمنی بدن شده که این اختلال سرعت پیشرفت بیماری را افزایش میدهد.
منبع: پزشکان بدون مرز
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
پیامبر مهربانی ها(ص) چه کسی را دوست می دارد؟
پیامبر مهربان اسلام (ص) فرمودند به ۵ دلیل کودکان را دوست میدارم.
– گریه میکنند، و گریه کلید بهشت است.
۲- قهر میکنند ولی زود آشتی میکنند، چون که دلی بی کینه دارند.
۳- چیزی را که درست میکنند زود خراب میکنند، چون دلبستگی به دنیا ندارند.
۴- با خاک بازی میکنند، چون غرور ندارند.
۵- هرچه دارند میخورند و چیزی را برای فردا ذخیره نمیکنند، چون غم فردا ندارند.
منبع: اصول کافی
باعرض سلام وارادت، آیا با مشاوره تلفنی، امکان رفع fobia درفردی که بدلیل شخصیت پارانوئید، هیچگونه همکاری در رفع اختلالات خلقی خود نمینماید، امکان پذیر است؟
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
احساسات واقعی پشت پیغامهایتان مخفی نخواهند ماند
اخیرا برنامهای نوشته شده است که منظور و احساس اصلی پشت متنها را نشان میدهد
یکی از محققین دانشگاه «تکنیون» برنامهای ساخته است که میتواند احساسات پنهان پشت متنها و پستهایی که در شبکههای اجتماعی گذاشته میشود را کشف کند.
«ادن سایگ» (Eden Saig)، یکی از مهندسین علوم کامپیوتری دانشگاه تکنیون است و بر روی هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) تحقیق میکند. او سیستم هوشمند جدیدی ساخته است که میتواند کنایه، تمسخر و احساس را در متنها تشخیص دهد.
سیستمی که سایگ ساخته است با تشخیص الگوهایی که در متنها تکرار میشوند کار میکند. در صحبت محاورهای، میزان بلندی صدا و تغییرات آن اطلاعات زیادی از احساسات و منظور افراد بیان میکند، اما این عوامل در ارتباط نوشتاری وجود ندارند.
استفاده از صورتکها (خندانکها) به هنگام نوشتن متون میتواند به حل این مشکل کمک زیادی کند، اما آنها باز هم کاملا منظور را بیان نمیکنند. سایگ معتقد است که استفاده از صورتکها برای بیان احساس پشت متون، کاملا سطحی است. او برای نوشتن برنامهاش، هزاران پست فیسبوک را بررسی کرده، الگوها را شناسایی و سپس برنامهای برای یافتن این الگوها در دیگر شبکههای اجتماعی نوشته است.
در حال حاضر، برنامهی سایگ میتواند احساسات مثبت یا منفی شدید را در متنها شناسایی کند. با اسکن کردن پستهای افراد در توییتر یا فیسبوک، این سیستم میتواند برای شناسایی افرادی که افکاری مثل خودکشی در سر میپرورانند بهکار رود.
با این حال، نویسندهی این برنامه میگوید که هدفاش از ساخت آن، فهمیدن منظور دیگران توسط متنهایشان بوده است. او میگوید که توسط این سیستم، افراد میتوانند بدون اینکه اشتباه منظور یکدیگر را دریافت کنند، به برقراری ارتباط بپردازند.
با تمام این اوصاف، امیدواریم که چنین سیستمهایی با هدف اصلیشان ساخته شود و در آیندهای نزدیک، شاهد استفاده از این سیستمها برای پیدا کردن تفکرات و عقیدههای مختلف افراد نباشیم.
منبع: Crazyengineers.comبرداشت مطلب از "دی جی کالا"
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
اتصال مغزها، ذهنی برتر خلق میکند
محققان توانستهاند با اتصال چند مغز مختلف، کامپیوتری طبیعی بسازند. اخیرا گزارشی در نشریهی Nature منتشر شده است که نتایج تلاش محققان برای اتصال مغز چند موش و میمون را نشان میدهد.
«میگوئل نیکوللیس(Miguel Nicolelis)»، به همراه عدهای از دانشمندان توانستهاند با موفقیت تعدادی مغز را به هم متصل کنند و بازدهای بالاتر از یک مغز از آنها بگیرند. «نیکوللیس» به روزنامهی «گاردین» گفته است: «ما ابرمغزی (Superbrain) ساختهایم که میتواند یک دست مصنوعی را تکان دهد.»
با اینکه چنین آزمایشی هنوز روی مغز انسان انجام نشده است، اما نتایج فعلی بسیار راضیکننده بودهاند. در یکی از آزمایشها، محققان مغز سه میمون را که در اتاقهایی جدا از هم قرار داشتند به هم وصل کردند و از آنها خواستند تا یک دست مجازی که روی صفحهی مقابلشان است را تکان دهند. نرمافزاری که در مقابل آنها بود، فقط در صورتی کار میکرد که هر سه مغز بهطور همزمان تصمیم به تکان دادن دست مقابلشان میگرفتند.
پس از آن، محققان نرمافزار را طوری تنظیم کردند که هر کدام از میمونها فقط میتوانستند دستی که در صفحهی مقابلشان بود را با فکر کردن در یک بعد تکان دهند. با این حال، باز هم میمونها توانستند دست را تکان دهند.
«نیکوللیس» در این باره میگوید: «آنها مغزهایشان را با هم هماهنگ میکنند و با این کار، یک ابرمغز میسازند؛ یک ساختار که از سه مغز تشکیل شده است.»
در آزمایشی دیگر، مغز چهار موش را به یکدیگر و به یک کامپیوتر وصل کردند. هر بار که موشها به همراه یکدیگر فکری میکردند، آنها تشویق میشدند. پس از ده بار آزمایش، موشها به نقطهای رسیده بودند که 61 درصد مواقع بهطور یکسان به یک چیز فکر میکردند.
اتصال مغزها ایدهای است که حتی قبل از اینکه بهطور علمی و یا در فیلمهای علمی-تخیلی ارایه شود، توسط «امیل درکایم» به عنوان «خودآگاه جمعی» بیان شده بود؛ ایدهای که عقاید و ایدئولوژیهای جمعی را، قویتر و فراتر از عقاید فردی به تصویر میکشد. آزمایشی هم که بر روی این حیوانات انجام شده است، در راستای ایدهی «خودآگاه جمعی» است، چون با هدف ترغیب فکر کردن به موضوعی واحد انجام شده است.
با تمام این اوصاف، شاید بتوانیم در آیندهای نزدیک با اشتراک ایدهها و تفکرات ذهنیمان، مشکلات و مسائل بسیاری را حل کنیم.
منبع: Digikala.com
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
خاص ترین نوع قرآن به سر گرفتن در شب احیاء
حجت الاسلام والمسلمین علی سرلک، کارشناس مسائل دینی در پست اخیر صفحه اینستاگرامش عکسی جالب از توسل در شب قدر بر روی تخت بیمارستان منتشر کرد.
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
برای استحکام استخوانها قارچ بخورید
پزشکان استرالیایی توصیه میکنند برای جلوگیری از کمبود ویتامین D در بدن و پیشگیری از شکستگی استخوانها قارچ مصرف کنید.
در این بررسی نشان داده شد مصرف یک وعده قارچ میتواند 20 درصد از ویتامین D مورد نیاز بدن را تامین کند.
با وجود آنکه متخصصان تغذیه در استرالیا پیش از این مدعی شده بودند که قارچها منبع غنی از ویتامین D برای افرادی به حساب میآیند که از نور خورشید بیبهره هستند اما چنین تحقیقی در مورد فوائد قارچ برای اولین بار انجام شده است.
«گلن کاردول» از متخصصان تغذیه در استرالیا گفت: قارچ نیز همچون بدن انسان در واکنش به نور فرابنفش ویتامین D تولید میکند که برای حفظ استحکام استخوانها و کمک به جذب کلسیم بیشتر در بدن اهمیت دارد.
به گزارش خبرگزاری شینهوا، افرادی که میزان ویتامین D پایینی دریافت میکنند استخوانهای شکنندهای دارند. همچنین افرادی که در محیطهای سرپوشیده و بسته فعالیت دارند، بیشتر در معرض کمبود ویتامین D هستند.
منبع:سرویس سلامت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
حال شما خوب هست؟!!
این بار هم«یار مهربان» به ما می آموزد که چگونه به تغییرات موثر در زندگی برسیم. اگر کسی را دارید که با او براحتی کنار نمی آیید می توانید با راهکار هایی که در این کتاب ارائه شده رابطه بهتر و موثر تری باآن شخص برقرارکنید مهم نیست کسی که با او اختلاف نظر دارید همسر ،خواهر یا برادر، پدر یا مادر، همسایه یا دوست و یا حتی یک غریبه باشد او هرکه باشد می توانید احساس دلخوری تان را متحول وجای رنجش خود را با گرمی وصمیمیت و اعتماد واطمینان عوض کنید .
...اغلب ما احساس خود ارزشمندی مان را تقریبا" تا حدودی ، به روابطی که با دیگران داریم نسبت می دهیم مشاجره کردن یا جنگیدن با کسی که برایتان مهم است وبه او علاقه دارید چیزی جالبی نیست . حتی دعوا و منازعه با کسی که به او علاقه ندارید ، می تواند شما را ناراحت کند و شادی و انرژی تان را بگیرد . همه ما می خواهیم با دیگران روابط خوب وحسنه داشته باشیم اما اغلب نتیجه کاملا" بر عکس می شود ،کارمان به خصومت ، تلخی، مرارت و رنجش می کشد و اعتماد و اطمینانمان را از دست می دهیم . چرا چنین اتفاقی می افتد ؟ چرا نمی توانیم با هم کنار بیاییم ؟
کتاب - از حال بد به حال خوب . موضوع شناخت درمانی /روانشناسی عمومی مولف :دکتر دیوید برنز ( استاد روانشناسی بالینی دانشکده روانشناسی وعلوم رفتاری دانشگاه استنفورد)/ ترجمه مهدی قراچه داغی
محتوای اصلی این کتاب استفاده از . . شناخت درمانی - برای درمان بیماری های روح ، روان همچنین افسردگی و اضطراب است . این شیوه درمان مبتنی بر نظریه
ساده ای است که می گوید "بجای حوادث بیرونی ، افکار و طرز تلقی های شماست
که روحیه شما را شکل می دهد همه ما در مواقعی افسرده و نومید می شویم
این ها احساتی همگانی و از جمله ویژه گی های انسانی است". این کتاب شما
را باروش های متعددی آشنا می کند که تا کنون به صدها هزار انسان کمک کرده تا از شر روحیات بد و نا سالم خلاص شوند.
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
«دو شاهکار پایدار و اعجاز ماندگار علوی»
«خطبه بدون الف» و «خطبه بدون نقطه»
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام
«بسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیمِ»
«خطبه بی الف» حضرت امیرالمؤمنین علیّ ابن ابیطالب(علیه السّلام) [نسخه کامل]:
این خطبۀ شریفه، که از معجزات آن حضرت در فنّ بلاغت و فصاحت و است، و مشتمِل بر مبانی معنوی بس بلند و معانی دلنواز بس ارزشمند است، در برخی از کتب قدماء، از آنجمله در کتاب گرانسنگ “جُنَّةُ الأمانِ الواقِیَةُ وَ جَنَّةُ الإیمانِ الباقِیَةُ” (یعنی: سپر محافظ و امان، و بهشت جاودان ایمان) (صفحات 742- 744) روایت شده است. این کتاب، معروف به “مصباح کفعمی” و مؤلف آن: شیخ تقىّ الدین ابراهیم بن علىّ کَفعَمى (رِضوانُ اللهِ عَلَیه) است (840 - 905 هجرى قمری) و در باب ادعیه و زیارات میباشد. کفعمی کتاب مصباح را بعد از کتاب معروف دیگرش “البلد الأمین” نوشته و در حقیقت، مصباح، منتخب و خلاصه اى از بلدالامین است.
علامه مجلسی (اَعلَی اللهُ مَقامَه) نیز در بِحارالانوار، این خطبه را روایت نموده؛ ولی اختلافاتی با آنچه کفعمی و دیگران روایت کرده اند، دارد؛ و حقیر (سید احمد سجادی) به ناچار، در مواضع اختلاف، آنچه را که با قواعد عربیّت و موازین فصاحت و بلاغت، سازگارتر بوده، ترجیح دادم، و اصل و مبنا را بر بحارالانوار علامه مجلسی(ره) نهادم، و مواضع ترجیح نقل کفعمی(ره) یا دیگران را در [قلاب] آوردم. پس مجلسی چنین گوید:
وَ نُقِلَ أَنَّ جَمَاعَةً حَضَرُوا لَدَیْهِ وَ تَذَاکَرُوا فَضْلَ الْخَطِّ وَ مَا فِیهِ. فَقَالُوا:
“لَیْسَ فِی الْکَلَامِ أَکْثَرُ مِنَ الْأَلِفِ وَ یَتَعَذَّرُ النُّطْقُ بِدُونِهَا!”
فَقَالَ لَهُمْ فِی الْحَالِ هَذِهِ الْخُطْبَةَ مِنْ غَیْرِ سَابقِ فِکْرَةٍ وَ لَا تَقَدّمِ رَوِیَّةٍ وَ سَرَدَهَا وَ لَیْسَ فِیهَا أَلِفٌ:
یعنی: نقل شده که گروهى در محضر امیرالمؤمنین(ع) حاضر شدند؛ سخن از برترى خط بمیان آمد و از آنچه که در خط است. پس گفتند:
“در کلمات، حرفى از الف بیشتر نیست و بدون الف نمیشود سخن گفت!”
سپس حضرت همان ساعت این خطبه (بدون الف) را بدون فکر و سابقه اى ایراد فرمود و در متن عربی این خطبه الف وجود ندارد:
«حَمِدْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ وَ سَبَغَتْ نِعْمَتُهُ وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ وَ نـَفـَذ َتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ حُجَّتُهُ وَ عَدَلـَتْ قَضِیَّتُهُ وَ سَبَقَتْ غَضَبَهُ رَحْمَتُهُ.
حَمِدْتُهُ حَمْدَ مُقِرٍّ بِرُبُوبِیَّتِهِ مُتَخَضِّعٍ لِعُبُودِیَّتِهِ مُتَنَصِّلٍ مِنْ خَطِیئَتِهِ مُعْتَرِفٍ بِتَوْحِیدِهِ مُسْتَعِیذٍ مِنْ وَعِیدِهِ مُؤَمِّلٍ مِنْ رَبِّهِ مَغْفِرَةً تُنْجِیهِ یَوْمَ یَشْغَلُ کُلّ ٌ عَنْ فَصِیلَتِهِ وَ بَنِیهِ.
وَ نَسْتَعِینُهُ وَ نَسْتَرْشِدُهُ وَ نُؤْمِنُ بِهِ وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ.
وَ شَهـِدْتُ لَهُ شُهُودَ عَبْدٍ مُخْلِصٍ مُوقِنٍ وَ فَرَّدْتُهُ تَفْرِیدَ مُؤْمِنٍ مُتَیَقـِّنٍ وَ وَحَّدْتُهُ تَوْحِیدَ عَبْدٍ مُذعِنٍ.
لَیْسَ لَهُ شَرِیکٌ فِی مُلْکِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیّ ٌ فِی صُنْعِهِ.
جَلَّ عَنْ مُشِیرٍ وَ وَزِیرٍ [وَ تَنَزَّهَ عَن مِثل ٍ] وَ عَوْنٍ وَ مُعِینٍ وَ نَظِیرٍ.
عَلِمَ فَسَتَرَ وَ بَطَنَ فَخَبَرَ وَ مَلَکَ فَقَهَرَ وَ عُصِیَ فَغَفَرَ وَ عُبِدَ فَشَکَرَ وَ حَکَمَ فَعَدَلَ وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ لَنْ یَزُولَ وَ لَمْ یَزَلْ، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ بَعْدَ کُلِّ شَیْءٍ.
رَبّ ٌ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ مُتَمَکِّنٌ بقوَّتِهِ مُتَقَدِّسٌ بعُلُوِّهِ مُتَکَبِّرٌ بسُمُوِّهِ، لَیْسَ یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَ لَمْ یُحِطْ بِهِ نَظَرٌ، قَوِیٌّ مَنِیعٌ بَصِیرٌ سَمِیعٌ [عَلِىّ ٌ حَکیمٌ] رَؤوفٌ رَحِیمٌ [عزیزٌ علیمٌ]، عَجَزَ عَنْ وَصْفِهِ مَنْ وَصَفَهُ وَ ضَلَّ عَنْ نَعْتِهِ مَنْ عَرَّفـَهُ.
قَرُبَ فَبَعُدَ وَ بَعُدَ فَقَرُبَ یُجِیبُ دَعْوَةَ مَنْ یَدْعُوهُ وَ یَرْزُقُهُ وَ یَحْبُوهُ ذُو لُطْفٍ خَفِیٍّ وَ بَطْشٍ قَوِیٍّ وَ رَحْمَةٍ مُوسَِعَةٍ وَ عُقُوبَةٍ مُوجِعَةٍ.
رَحْمَتُهُ جَنَّةٌ عَرِیضَةٌ مُونِقَةٌ وَ عُقُوبَتُهُ جَحِیمٌ مَمْدُودَةٌ مُوبِقَةٌ.
وَ شَهـِدْتُ ببَعْثِ مُحَمَّدٍ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ وَ نَبِیِّهِ وَ صَفِیِّهِ وَ حَبِیبِهِ وَ خَلِیلِهِ، بَعَثـَهُ فِی خَیْرِ عَصْرٍ وَ حِینَ فـَترَةٍ وَ کُفْرٍ، رَحْمَة ً لِعَبِیدِهِ وَ مِنَّة ً لِمَزِیدِهِ.
خُتِمَ بِهِ نُبُوَّتـُهُ وَ وَضَحَتْ بِهِ حُجَّتُهُ فَوَعَظَ وَ نَصَحَ وَ بَلَّغَ وَ کَدَحَ.
رَؤوفٌ بِکُلِّ مُؤْمِنٍ، رَحِیمٌ سَخِیٌّ رَضِیٌّ وَلِیٌّ زَکِیٌّ. عَلَیْهِ رَحْمَةٌ وَ تَسْلِیمٌ وَ بَرَکَةٌ وَ تَعْظِیمٌ وَ تَکْرِیمٌ مِنْ رَبٍّ غَفُورٍ رَحِیمٍ قَرِیبٍ مُجِیبٍ حَلِیمٍ.
وَصَّیْتُکُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَ، بوَصِیَّةِ رَبِّکُمْ، وَ ذَکَّرْتُکُمْ بسُنَّة ِ نَبِیِّکُمْ.
فَعَلَیْکُمْ برَهْبَةٍ تُسَکِّنُ قُلُوبَکُمْ وَ خَشْیَةٍ تُذرِی دُمُوعَکُمْ وَ تَقِیَّةٍ تُنْجِیکُمْ قَبْلَ یَوْمٍ یُذهِلُکُمْ وَ یَبْتَلِیکُمْ، یَوْمَ یَفُوزُ فِیهِ مَنْ ثـَقـُلَ وَزْنُ حَسَنَتِهِ وَ خَفَّ وَزْنُ سَیِّئَتِهِ.
وَ [لْتَکُن مَسألَتُکُم] مَسْأَلَةَ ذ ُلٍّ وَ خُضُوعٍ، وَ تَمَلّـُقٍ [و شُکرٍ] وَ خُشُوعٍ، وَ تَوْبَةٍ وَ نُزُوعٍ، [و نـَدَمٍ و رُجوعٍ].
وَ لْیَغْتَنِمْ کُلّ ٌمِنْکُمْ صِحَّتَهُ قَبْلَ سُقْمِهِ، وَ شَیْبَتَهُ قَبْلَ هَرَمِهِ، وَ سَعَتَهُ قَبْلَ فَقرِهِ، وَ فَرْغَتَهُ قَبْلَ شُغُلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبْلَ سَفَرِهِ، وَ حَیَاتَهُ قَبْلَ مَوْتِهِ، قَبْلَ یَهِنَ وَ یَهْرَمَ، وَ یَمْرَضَ وَ یَسْقَمَ، وَ یُمِلَّهُ طَبِیبُهُ وَ یُعْرِضَ عَنْهُ حَبِیبُهُ، وَ یَنْقَطِعَ عُمُرُهُ وَ یَتَغَیَّرَ عَقْلُهُ، ثُمَّ قِیلَ: “هُوَ مَوْعُوکٌ وَ جِسْمُهُ مَنْهُوکٌ!”، ثُمَّ جَدَّ فِی نَزْعٍ شَدِیدٍ، وَحَضَرَهُ کُلُّ قَرِیبٍ وَ بَعِیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبِینُهُ وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جَدَبَتْ نَفْسُهُ، وَ بَکَتْ عِرْسُهُ وَ حَضَرَ رَمْسُهُ، وَ یَتِمَ مِنْهُ وَلَدُهُ وَ تَفَرَّقَ عَنْهُ عَدَدُهُ، وَ فُصِمَ جَمْعُهُ وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمْعُهُ، وَ جُرِّدَ وَ غُسِّلَ وَ عُرِیَ، وَ نُشِّفَ وَ سُجِّیَ، وَ بُسِطَ لَهُ وَ هُیِّئَ، وَ نُشِرَ عَلَیْهِ کَفَنُهُ وَ شُدَّ مِنْهُ ذَقَنُهُ، [وَ قُمِّصَ و عُمِّمَ، وَ لـُفَّ و وُدِّعَ وَ سُلـِّمَ]؛
وَ حُمِلَ فَوْقَ سَرِیرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیْهِ بِتَکْبِیرٍ، بِغَیْرِ سُجُودٍ وَ تَعْفِیرٍ، وَ نُقِلَ مِنْ دُورٍ مُزَخْرَفَةٍ وَ قُصُورٍ مُشَیَّدَةٍ وَ فُرُشٍ مُنَجَّدَةٍ وَ حُجَرٍ مُنَضَّدَةٍ، فَجُعِلَ فِی ضَرِیحٍ مَلْحُودٍ، ضَیِّقٍ مَرْصُودٍ، بِلَبِنٍ مَنْضُودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلْمُودٍ!
وَ هِیلَ عَلَیْهِ [حَفَرُهُ] وَ حُثِیَ [عَلَیهِ] مَدَرُهُ وَ تَحَقَّقَ حَذَرُهُ وَ نُسِیَ خَبَرُهُ، وَ رَجَعَ عَنْهُ وَلِیُّهُ وَ نَدِیمُهُ، وَ نَسِیبُهُ وَ حَمِیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قَرِینُهُ وَ حَبِیبُهُ، فَهُوَ حَشْوُ قَبْرٍ وَ رَهِینُ [قَفرٍ]! یَدِبُّ فِی جِسْمِهِ دُودُ قَبْرِهِ وَ یَسِیلُ صَدِیدُهُ مِنْ مَنْخَِرِهِ، وَ تَسْحَقُ تُرْبَتُهُ لَحْمَهُ، وَ یُنْشَفُ دَمُهُ وَ یُرَمُّ عَظْمُهُ، حَتَّى یَوْمِ حَشْرِهِ، [فَیُنْشَرُ] مِنْ قَبْرِهِ، وَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ، وَ یُدْعَىٰ لِحَشْرٍ وَ نُشُورٍ، فَثَمَّ بُعْثِرَتْ قُبُورٌ، وَ حُصِّلَتْ سَرِیرَةٌ فِی صُدُورٍ؛
وَ جِیءَ بِکُلِّ نَبِیٍّ وَ صِدِّیقٍ، وَ شَهِیدٍ وَ مِنْطِیقٍ، وَ [تَوَلـَّیٰ] لِفَصْلِ حُکْمِهِ [رَبٌّ] قَدِیرٌ، بِعَبْدِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ؛ فَکَمْ [مِن] زَفرَةٍ تُضنیهِ وَ حَسْرَةٍ تُنضیهِ، فِی مَوْقِفٍ مَهِیلٍ [عَظیمٍ]، وَ مَشْهَدٍ جَلِیلٍ [جَسیمٍ]، بَیْنَ یَدَیْ مَلِکٍ [کَریمٍ]، بِکُلِّ صَغِیرَةٍ وَ کَبِیرَةٍ عَلِیمٍ؛
فَحِینَئِذٍ یُلْجِمُهُ عَرَقُهُ وَ [یَحفِزُهُ] قَلَقُهُ، فَعَبْرَتُهُ غَیْرُ مَرْحُومَةٍ وَ صَرْخَتُهُ غَیْرُ مَسْمُوعَةٍ [وَ حُجَّتـُهُ غَیرُ مَقبُولَةٍ]، وَ بَرَزَتْ صَحِیفَتُهُ وَ تَبَیَّنَتْ جَرِیرَتُهُ، [وَ نَطَقَ کُلُّ عُضوٍ مِنهُ] بِسُوءِ عَمَلِهِ، وَ شَهِدَتْ عَیْنُهُ بِنَظَرِهِ، وَ یَدُهُ بِبَطْشِهِ، وَ رِجْلُهُ بِخَطْوِهِ، وَ جِلْدُهُ بِلَمْسِهِ وَ فَرْجُهُ بِمَسِّهِ؛
وَ یُهَدِّدُهُ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ، وَ کُشِفَ [عَنهُ] حَیْثُ یَصِیرُ، فَسُلْسِلَ جِیدُهُ وَ غُلَّتْ یَدُهُ، فَسِیقَ یُسْحَبُ وَحْدَهُ، فَوَرَدَ جَهَنَّمَ [بِکَربٍ] شَدِیدٍ، وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فِی جَحِیمٍ، وَ یُسْقَى شَرْبَةً مِنْ حَمِیمٍ، تَشْوِی وَجْهَهُ وَ تَسْلَخُ جِلْدَهُ، [یَضرِبُهُ زَبینـَتـُهُ بِمِقمَعٍ مِن حَدیدٍ، یَعُودُ جِلدُهُ بَعدَ نَضجِهِ بِجِلدٍ جَدیدٍ]، یَسْتَغِیثُ فَیُعْرِضُ عَنْهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمَ، وَ یَسْتَصْرِخُ فَیَلْبَثُ حُقْبَهُ بِنَدَمٍ؛
نَعُوذُ بِرَبٍّ قَدِیرٍ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَصِیرٍ، وَ نَسْأَلُهُ عَفْوَ مَنْ رَضِیَ عَنْهُ، وَ مَغْفِرَةَ مَنْ قَبِلَ مِنْهُ؛ فَهُوَ وَلِیُّ مَسْأَلَتِی وَ مُنْجِحُ طَلِبَتِی؛
فَمَنْ زُحْزِحَ عَنْ تَعْذِیبِ رَبِّهِ جُعِلَ فِی جَنَّتِهِ بِقُرْبِهِ، وَ خُلِّدَ فِی قُصُورٍ وَ نِعَمِهِ، وَ [مُکِّنَ مِن] حُورٍ عِینٍ وَ حَفَدَةٍ [وَ طِیفَ عَلَیهِ بِکُؤُوسٍ، وَ سَکَنَ حَظیرَةً مُشَیَّدَةً وَ مَکُنَ فِردَوسَ]، وَ تَقَلَّبَ فِی نَعِیمٍ وَ سُقِیَ مِنْ تَسْنِیمٍ، [وَ شَرِبَ مِن عَینِ سَلسَبیلٍ مَمزوجَةٍ بِزَنجَبیلٍ]، مَخْتُومَةٍ بِمِسْکٍ وَ [عَبیرٍ، مُستَدیمٌ لِلحُبُورِ، مُستشعِرٌ لِلسُّرورِ، یَشرَبُ مِن خُمُورٍ، فی رَوضٍ مُشرِقٍ مُغدِقٍ، لَیسَ یَصدَعُ مَن شَرِبَهُ]، یُشْرَبُ مِنْ خَمْرٍ مَعْذُوبٍ شُرْبُهُ، لَیْسَ یُنْزَفُ لُبُّهُ؛
هَذِهِ مَنْزِلَةُ مَنْ خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّرَ نَفْسَهُ، وَ تِلْکَ عُقُوبَةُ مَنْ عَصَى مُنْشِئَهُ وَ سَوَّلَتْ لَهُ نَفْسُهُ مَعْصِیَةَ مُبْدِئِهِ؛ لَهُوَ ذَلِکَ قَوْلٌ فَصْلٌ وَ حُکْمٌ عَدْلٌ، خَیْرُ قَصَصٍ قُصَّ وَ وُعِظَ بِهِ وَ نُصَّ، تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ، نَزَلَ بِهِ رُوحُ قُدُسٍ مُبینٍ، عَلىٰ نَبِىٍّ مُهتَدٍ مَکینٍ، صَلَّت عَلَیهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُکَرَّمُونَ بَرَرَةٌ ؛
عُذتُ بِرَبٍّ رَحیمٍ مِن شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ، فَلْیَتَضَرَّعْ مُتَضَرِّعُکُم و لْیَبتَهـِلْ مُبتَهـِلُکُمْ، فَنَستَغفِرُ رَبَّ کُلِّ مَربُوبٍ، لی وَ لَکُمْ ».
ترجمۀ خطبۀ بدون الف:
«سپاسگزارم کسى را که منّتش بزرگ است، نعمتش بارش تمام دارد، کلامش کامل است، امرش نافذ، دلیلش رسا، حکمش عدل، رحمتش پیشى گرفته بر خشمش.
ستایش میکنم ستایش کسیکه اقرار به پروردگاریش دارد، براى پرستش او کُرنِش میکند، رها شونده از گناهش، پذیرندۀ توحید و یکتائیش، پناه برنده از عذابش، آرزو دارنده از پروردگارش آمرزشى را که نجات دهد او را روزیکه سرگرم شود هر کس حتی از فرزند شیرخوار و فرزندانش.
طلب یارى می کنیم از او و هدایت می خواهیم از او، به او ایمان داریم و توکل بر او می کنیم.
گواهى برایش میدهم مانند گواهى بنده مخلصى که یقین دارد، او را تنها (و بدون شریک) میدانم مانند تنها دانستن بندۀ مؤمن صاحب یقین، او را یکتا میدانم مانند یکتا دانستن بندۀ اقرار کننده.
براى او در مُلکش شریکى نیست، در کارهایش سَروَرى براى او نباشد.
بزرگتر از اینست که کمک کار و مشاور داشته باشد [و مُنزَّه است از آنکه مثل] و یاور و همکار و مانندی داشته باشد.
میداند، ولی راز بپوشاند، نهان است و خبر (از نهانی ها) مى دهد، مالک است و مسلط، نافرمانیش میشود و باز درمیگذرد، پرستش میشود و قدردانى میکند، فرمان میدهد پس دادگرانه حکم میکند، کَرامَت و نیکی میکند، فناپذیر نیست، همیشگى است، چیزى همتایش نیست، او پیش از همه چیزست، بعد از همه چیزست.
پروردگاریست که تنها عزیزست، متمکّن و توانا به نیروی خودست، بزرگواری و علوّ او سبب تقدّس اوست، برتری و سُمُوّ او سبب بزرگواری و کبریای اوست، چشمی او را ادراک نکند، نگاهی بر او احاطه نکند، نیرومند و شکست ناپذیر، بینا و شنوا، [برتر و دانا]، مهربان و با رحم، [بزرگوار و آگاهست]، ناتوان از ستایش اوست هر ستایش کننده ای، گمراه شود از تعریفش کسیکه بخواهد او را معرفى کند.
نزدیکست پس در عین حال دور از هرگونه ادراکست، و دور از دسترس ادراکست و در عین حال نزدیکست، پاسخ دهد دعای کسی را که او را بخواند و روزى دهد او را و بر او بخشندگی کند، صاحب لطفی است نهان از ادراک، حمله و انتقامی سخت، رحمتى گسترده، کیفرى دردآور.
رحمتش بهشتی است گسترده و زیبا و پسندیده، و عقوبتش جهنمی است گسترده و هلاک کننده.
گواهى میدهم به برانگیختن محمّد (صلّی الله علیه و آله) بنده و فرستادۀ او و پیامبر برگزیدۀ او و دوست و خلیل او، او را برانگیخت در بهترین زمانها، هنگام فاصلۀ (فـَترَت) فقدان پیامبران و (فراگیری) کفر، از روی رحمت از براى بندگانش و منت نهادن براى زیاد کردن نعمتش.
به او نبوّتش پایان یافت، و به او دلیلش آشکار گشت، پس پند داد و نصیحت کرد و رساند و کوشش کرد.
(پیامبریکه) به هر مؤمنى مهربان بود، رحیم، و بخشنده، و پسندیده، و دوست، و پاکیزه بود. بر او است رحمت و سلام و برکت و بزرگى و کرامت از طرف پروردگار آمرزندۀ مهربان و نزدیک و پاسخ دهنده و بردبار.
وصیّت وسفارش میکنم شما را اى گروهی که حاضرید، بوصیّت وسفارش پروردگارتان، و یادآورى میکنم شما را به سنت و روش پیامبرتان.
پس بر شما باد بر ترسى که دلهایتان را آرامش دهد و بیمى که اشکتان را جارى کند و پرهیزگاری و تقوایی که نجاتتان دهد پیش از روزی که آنروز شما را پریشان و گرفتار سازد؛ روزی که رستگار شود در آن، کسیکه سنگین است وزن کردار نیکش و سبک است وزن گناهش.
و بر شما باد به درخواست کُرنِش و فروتنى، و تملّق (دوستی ورزیدن با خدا، توأم با پذیرش ذلّت در برابر او) [و سپاسگزاری] و خشوع (نرمی و تواضع در برابر خدا)، و توبه و جدایی و دوری از گناهان، [و پشیمانی و بازگشت بسوی خدا].
و باید غنیمت شمُرَد هریک از شما سلامتیش را پیش از بیماریش، جوانیش را پیش از پیریش، گشایشش را پیش از تهیدستیش، وقت فراغتش را پیش از گرفتاریش، حاضر بودنش را پیش از مسافرتش، زندگیش را پیش از مرگش، پیش از آنکه سست و پیر شود، مریض و دردمند گردد، کَسِل و خسته شود از او پزشک و طبیبش، دوستش از او دورى کند، عمرش بپایان برسد، خردش تغییر کند، بعد گفته شود که: “او بیمارست و بدنش شدیداً نحیف شده!”، سپس در بستر احتضار و جان دادنى سخت و دشوار بیفتد، دور و نزدیک پیش او حاضر شوند، پس دیده اش را با خیرگی به بالا فکنده، نگاهش را مات دوخته، چهره اش عرق کرده، ناله های دردآلودش آرام شده، و جانش در حال از دست رفتن است، همسرش میگرید، دفنش نزدیک میشود، و با مردن او فرزندانش یتیم گردند، و جمعیت اطرافیان او گسسته شوند، و بینایی و شنوایی از چشم و گوشش برود، و برهنه گردد و غسل داده شود و از هر جامه و پیرایه ای عاری گردد، و او را خشک کنند و رویش را بپوشانند، کفنش را برایش گسترده و مهیا گردانند، و تای دیگر کفن را بر روی بدنش اندازند و با آن چانه اش را ببندند (تا دهانش باز نماند)، پیراهن و عِمامه ای نیز برایش قرار داده، او را در لِفافی پیچیده اند، و نزدیکانش با او وداع نموده، بدرودش گفته اند؛
(اکنون) بر فراز تابوت حمل شود، و بر او نماز یا تکبیر بدون سجود (نماز مَیّت) بخوانند، و او را از کاخهاى زرنگار (یا شاید خانه های پر زرق و برق مدرن امروزی!!) و قصرهاى مجلّل و برافراشته (و شاید آسمانخراش ها و آپارتمان های بلند و شیک امروزی!!) و فرشهاى پر نقش و نگار، و (خانه های دارای) اطاقهای بسیار در هر گوشه وکنار، انتقال دهند به درون گوری که برایش کنده اند، که تنگست و از اطراف نیز تنگاتنگ با خشتهایی محکم بر هم چیده شده، احاطه گشته و سقفش را نیز با تخته سنگی (مانند سنگ قبرهای دارای تزیینات امروزی!!) پوشانده اند!
و بر او ریخته شده [خاک قبرش]، و پاشیده شده بر او کلوخش، و مسلّم گشته ترس و هراسش، و فراموش شده خبرش. پس دوست و همدم و خویشاوند و رفیق وی از (نزد قبر) او برگردند و همنشینان و دوستانش کسانی دیگر را بجای او برگزینند. و اکنون وی درون قبر است و گرفتار [مکانی تنها و خلوت]! کرمهاى قبر در بدنش می لولند و خون و چرک بدنش از دماغش روان شود و بدنش را خاک قبر کهنه کند، و خونش بخشکد و استخوانش بپوسد، تا روز قیامت و حشرش، [پس او را از قبر بیرون آورند]، و در صور (اسرافیل) دمیده شود، و مردگان خوانده شوند براى برخاستن (از قبر) و برانگیخته شدن (بسوی حساب)، پس در این هنگام گورها زیر و رو شوند، و آشکار گردد آنچه در سینه ها است (نیّت هرکس و اسراری که خود و خدا میداند، فاش شود)؛
هر پیامبر و هر راستگو، و هر شهید و بلیغ سخنور آورده شوند (بعنوان شهود و ناظران بر محاکمه بندگان) و عهده دار قضاوت شود [پروردگار] توانائى که به بنده اش آگاه و بیناست؛ پس بسا ناله ها که اورا رنجور و زمینگیر کند، و حسرتی که فرسوده و نحیفش سازد، در جایگاهی هولناک [و با شکوه] و محلّ تجمّعی بزرگ [و شکوهمند]، در برابر پادشاهى [بزرگوار] که به کوچک و بزرگ (از کردار بندگانش) کاملاً داناست؛
پس در این هنگام، عرقش تا دهانش برسد و اضطرابش او را به تکاپو و ناآرامی وادارد؛ اشکش سبب ترحّم بر وی نشود، فریادش را کسى نشنود، [حجّت و برهانش پذیرفته نگردد]، نامه اعمالش آشکار شود، جرائمش روشن گردد، [و هر عضو بدنش بسخن آید] بر کردار بدش، پس گواهى دهد چشمش به نگاهش، دستش به ظلم و زدنش، پایش به رفتنش (بسوی حرام)، پوستش به تماسّش (به لمس حرام)، شرمگاهش به عمل یا تماسّ (حرامش)؛
او را نکیر و مُنکَر (دو فرشته عذاب) تهدید کنند، پرده اش [از او] برداشته شود هرسو که بچرخد، گردنش به زنجیر و دستش به غُل بسته گردد، و (بر روی زمین، بسوی جایگاه عذاب) کشان کشان و تنها برده شود، با [ناراحتى] سخت وارد جهنم گردد، و پیوسته در جهنم عذاب شود، از آبهاى داغ به او بنوشانند که گوشت صورتش را کباب کند و پوستش را بکـَند، [فرشتۀ عذاب، او را با گرزی آهنین میزند؛ پیوسته پوستش پس از پخته شدن و سوختن، دوباره از نو تنیده میشود]، پناه میخواهد ولی مأموران جهنم از او رو برگردانند، فریاد سر میدهد و توأم با پشیمانى، دورانی طولانی در جهنم درنگ میکند (و اگر کافِر باشد، در آتش دوزخ جاودان و مُخلَّد میماند)؛
پناه میبرم به پروردگار قدیر از بدى هر سرنوشتى، و از او خواهش عفو و بخشش داریم بسان (عفو و بخشش) کسانی که او از آنها راضی گردیده، و مغفرت و آمرزش میطلبیم بمثل (مغفرت و آمرزش) کسانی که (ایمان و طاعت) ایشان را پذیرفته است؛ و تنها اوست رسیدگی کننده به پُرسش من و روا کنندۀ خواهش من؛
پس کسى که کنار شد از عذاب پروردگارش، به قرب او در بهشتش قرار گرفته، و در کاخها و نعمتهای او جاودان مُتنعِّم است، و برخوردار از حُورُالعین (حوریان زیبا، سفیدرو، دارای چشمان درشت، سیاه و جذّاب) و فرزندانشان (به سان غلامان و خادمان بهشتی زیبا چهره) شده، [و جام های (پر از خوردنی لذیذ و نوشیدنی گوارا) پیرامونش بگردانند، و در بارگاهی باشکوه ساکن گردد و در بهشت فردوس(بوستان سرسبز خرّم) جا و مکان گیرد]، در نعمتهای سرشار بسر بَرَد و از آب چشمۀ تسنیم (که از بالای غرفه ها جاری است) سیراب شود، [و از چشمه “سلسبیل” (که آبی زلال و گوارا است)، آمیخته به زنجبیل (خوشبو و معطّر)] و (از کوزههاى) مُهر شده بمُشک و عَبیر (عِطرآگین) بنوشد، [که پیوسته نشاط آفرین و سرور انگیز است؛ او از نوشیدنیهایی (لذیذ) در باغی روشن، با درختانی پربار مینوشد، که هرکس از آن بنوشد، هرگز دچار سردرد (و سرگیجۀ ناشی از مستی) نشود]، از نوشیدنی گوارا او را چشانند که هرگز عقل و هوش وی را (به سبب مستی) نبَرَد؛
اینست درجۀ کسى که از پروردگارش بترسد و نفسش را بر حذر دارد، و آنست کیفر کسى که نافرمانى کند پدید آورندۀ خود را و نفسش براى او نافرمانى آفریننده اش را زینت دهد؛ و این سخن، تمیز دهنده (بین حقّ و باطل یا هدایت و ضَلالت) و حکمی عادلانه، و بهترین داستانیست که برای دیگران خوانده شده و بهترین موعظه و پندى که داده شده و بدان تصریح گشته، (فرمایش) قرآن است از طرف خداوند حکیم حمید، که روحی روشنگر و قدسی (روح القُدُس/ جبرئیل، از جانب خداوند) آن را بر پیامبری هدایت یافته و عالیمقام (حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله) نازل کرده، که رسولان گرامی نیکوکار و فرستادۀ خدا، بر این پیامبر درود و صلوات فرستاده اند؛
و (در پایان) پناه میبرم به پروردگاری مهربان از شرّ هر رانده شده ای (مثل شیطان)، پس باید که زاری و تضرّع و ناله و استغاثه به درگاه خدا کند هرکدام از شما که چنین میکند، و ما طلب آمرزش و بخشش میکنیم از پروردگار هر مخلوق پرورده، هم برای خودم و هم برای شما».
* منابع تحقیق و تطبیق (خطبۀ بدون الف):
بحار الأنوار، علامه محمد باقر مجلسی(ره)، طبع ایران: ج77، ص342-345، و طبع بیروت: ج74، ص340-343، حدیث شمارۀ 28؛ کتاب الرَّوضة در مبانى اخلاق (ترجمه جلد 77 بحار الأنوار)، سید عبد الحسین رضایی، ص346-350.
«خطبه بی نقطه» حضرت امیرالمؤمنین علیّ ابن ابیطالب(علیه السّلام) [نسخه کامل]:
*تذکّر: نقطه هایى که روى “هاء” گِرد (ة) میآید، چون در حال “وقف” خوانده نمیشود، لذا حرف نقطه دار محسوب نمیگردد.
این خطبه (که مانند خطبه بدون الف، معجزه ادبی آن حضرت است) از مراتب علمى و فکرى مولاى متقیان حکایت دارد، که بدون درنگ و تأمّل، پس از صحبت اصحاب به ایراد آن پرداخته، و در مورد توحید و نُبُوّت و صفات الهى، و سنت و سیره رسول خدا (صلَّى الله علیه وآله) میباشد، و مردم را به تبعیّت از آنحضرت، و خوداندیشی و خودسازى دعوت میفرماید:
«الْحَمْدُ للَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ مَأْوَاهُ، وَ لَهُ أَوْکَدُ الْحَمْدِ وَ أَحْلَاهُ، وَ أسعَدُ الْحَمْدِ وَ أَسْرَاهُ، وَ أَطْهَرُ الْحَمْدِ وَ أَسْمَاهُ، وَ أَکْرَمُ الْحَمْدِ وَ أَوْلَاهُ. الْوَاحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ، لَا وَالِدَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ. سَلَّطَ الْمُلُوکَ وَ أَعْدَاهَا، وَ أَهْلَکَ الْعُدَاةَ وَ أَدْحَاهَا. وَ أَوْصَلَ الْمَکَارِمَ وَ أَسْرَاهَا. وَ سَمَکَ السَّمَاءَ وَ عَلَّاهَا، وَ سَطَحَ الْمِهَادَ وَ طَحَاهَا، وَ وَطَّدَهَا وَ دَحَاهَا، وَ مَدَّهَا وَ سَوَّاهَا، وَ مَهَّدَهَا وَ وَطَّاهَا، وَ أَعْطَاکُمْ مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا، وَ أَحْکَمَ عَدَّ الأُمَمِ وَ أَحْصَاهَا، وَ عَدَّلَ الأَعْلَامَ وَ أَرْسَاهَا. الإلَهُ الأَوَّلُ لَا مُعَادِلَ لَهُ، وَ لَا رَادَّ لِحُکْمِهِ. لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ السَّلامُ، الْمُصَوِّرُ الْعَلّامُ، الْحَاکِمُ الْوَدُودُ، الْمُطَهِّرُ الطَّاهِرُ، الْمَحْمُودُ أَمْرُهُ، الْمَعْمُورُ حَرَمُهُ، الْمَأْمُولُ کَرَمُهُ.
عَلَّمَکُمْ کَلَامَهُ، وَ أَرَاکُمْ أَعْلَامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُمْ أَحْکَامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلَالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرَامَهُ.
وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً الرِّسَالَة َ، رَسُولَهُ الْمُکَرَّمَ، الْمُسَوَّدَ الْمُسَدَّدَ، الطّـُهْرَ الْمُطَهَّرَ. أَسْعَدَ اللَّهُ الأُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤْدَدِهِ، وَ سَدَادِ أَمْرِهِ، وَ کَمَالِ مُرَادِهِ. أَطْهَرُ وُلْدِ آدَمَ مَوْلُوداً، وَ أَسْطَعُهُمْ سُعُوداً، وَ أَطْوَلُهُمْ عَمُوداً، وَ أَرْوَاهُمْ عُوداً، وَ أَصَحُّهُمْ عُهُوداً، وَ أَکْرَمُهُمْ مُرْداً وَ کُهُولاً.
صَلاةُ اللَّهِ لَهُ وَ لِآلِهِ الأَطْهَارِ، مُسَلَّمَةً وَ مُکَرَّرَةً مَعْدُودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الْکِرَامِ مُحَصَّلَةً مْرَدَّدَةً، مَا دَامَ لِلسَّمَاءِ أَمْرٌ مَرْسُومٌ، وَ حَدُّ مَعْلُومٌ.
أَرْسَلَهُ رَحْمَةً لَکُمْ، وَ طَهَارَةً لأَعْمَالِکُمْ، وَ هُدُوءَ دَارِکُمْ، وَ دُحُورَ عَارِکُمْ، وَ صَلَاحَ أَحْوَالِکُمْ، وَ طَاعَةً للَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصْمَةً لَکُمْ وَ رَحْمَةً.
إِسْمَعُوا لَهُ، وَ رَاعُوا أَمْرَهُ، وَ حَلِّلُوا مَا حَلَّلَ، وَ حَرِّمُوا مَا حَرَّمَ.
وَ اعْمَدُوا - رَحِمَکُمُ اللَّهُ - لِدَوَامِ الْعَمَلِ، وَ ادْحَرُوا الْحِرْصَ وَ اعْدِمُوا الْکَسَلَ. وَ ادْرُوا السَّلَامَةَ، وَ حِرَاسَةَ الْمُلْکِ وَ رَوْعَهَا، وَ هَلَعَ الصّدُورِ وَ حُلُولَ کَلِّهَا وَ هَمِّهَا.
هَلَکَ - وَ اللَّهِ - أَهْلُ الإِصْرَارِ، وَ مَا وَلَدَ وَالِدٌ لِلإِسْرَارِ. کَمْ مُؤَمِّلٍ أَمَّلَ مَا أَهْلَکَهُ! وَ کَمْ مَالٍ وَ سِلَاحٍ أُعِدَّ صَارَ لِلأَعْدَاءِ عَدّ ُهُ وَ عَمَدُهُ!
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ دَوَامُهُ، وَ الْمُلْکُ وَ کَمَالُهُ. لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلْمٍ حِلْمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلَّ حُکْمٍ حُکْمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلْمٍ عِلْمُهُ.
عَصَمَکُمْ وَ لَوَّاکُمْ، وَ دَوَامَ السَّلَامَةِ أَوْلَاکُمْ، وَ لِلطَّاعَةِ سَدَّدَکُمْ، وَ لِلإِسْلَامِ هَدَاکُمْ، وَ رَحِمَکُمْ وَ سَمِعَ دُعَاءَکُمْ، وَ طَهَّرَ أَعْمَالَکُمْ، وَ أَصْلَحَ أَحْوَالَکُمْ.
وَ أَسْأَلُهُ لَکُمْ دَوَامَ السَّلَامَةِ، وَ کَمَالَ السَّعَادَةِ، وَ الآلَاءَ الدَّارَّةِ، وَ الأَحْوَالَ السَّارَّةِ؛
وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَحْدَهُ ».
ترجمۀ خطبۀ بدون نقطه:
«ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و جایگاه لایق آن است. از برای اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن، و سعادتمندانه ترین ستایش و سخاوت بارترین (و شریف ترین) آن، و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن، و ممتازترین ستایش و سزاوارترین آن. یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی. شاهان را (به حکمت و آزمون خود، بر مردم) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید، بستر زمین را گشود و گسترش داد، و محکم نمود و گسترده ساخت، و آن را امتداد داد و هموار کرد و(برای زندگی) آماده ومهیّا فرمود، و آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت و تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت، و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت. معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و سلام (مایه سلامت)، و صورتگر دانا، فرمانروای مهربان، و پاک و بی آلایش است. فرمانش ستوده است و حریمش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.
کلامش (قرآن) را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود، حلال کرد؛ و آنچه ناروا بود، حرام نمود.
بار رسالت را بر دوش حضرت محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند، (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است. خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان درهنگامه ولادت، و فروزنده ترین ستاره خوشبختی و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است، و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار، و درست پیمان ترین، و کریم ترین آنان در نوجوانی و بزرگسالی است.
درود خداوند ازآن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی درپی و مکرّر (برای خود آنان) و برای خاندان بزرگوار و دوست داشتنی آنان، درودی ماندگار و پیوسته (برای همیشه)، تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقش و میزانی مقرّر.
او را فرستاد تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و برطرف شدن نقاط ننگ (وشرم آور کارها)تان، و تا مایه صلاح حالتان، و اطاعت شما از خدا و رسولانش، و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر) باشد.
از او فرمان برید؛ و بر دستورش مواظبت ورزید؛ آنچه را حلال دانست، حلال بدانید؛ و آنچه را حرام داشت حرام بشمارید.
خدایتان رحمت کند! آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را، و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (و تشویش دلها) و روی آوردن درماندگی و پریشانی به آنهاست، بشناسید.
بخدا قسم، هلاک گشتند انسانهایی که اهل حرص و اصرار (بر خواسته های دنیوی و غریزی خود) هستند، و هیچ پدری فرزندی نیاورد که بتواند آنرا پنهان سازد (یعنی: همانگونه، هیچکس نمی تواند نتایج و عواقب کارهای خود را پنهان سازد). چه بسیار آرزومندی که در آرزوی چیزی بسر میبرد که مایه هلاک و نابودی اوست! و چه بسیار مال و سلاحی که (به خیال شخص، برای خودش) آماده گشته، ولی شمارش (آن مال موروثی) و نیروی (ضربت) عمودها(ی آن سلاح بازمانده) نصیب دشمن انسان (پس از مرگ او) میشود!
بارخدایا، سپاس همیشگی ترا، و پادشاهی کامل ازآن تو. تو آن خدایی که بجز او خدایی نیست، بردباری او وسیع تر از هر بردباری دیگری است (و گویی همه را در بر گرفته)، وحکم وفرمان اوست که هر حکم وفرمان دیگر را استحکام و راستی بخشیده، و دانش اوست که هر دانش دیگر را پایین (و زیرمجموعه) خود قرار داده است.
خدا شما را از خطاکاری حفظ کند و از گناهان روگردان سازد، و سلامتی همیشگی بشما ارزانی دارد، و شما را در راه طاعتش استوار و راستین گرداند، و بسوی اطاعت از دستورات اسلام هدایت فرماید، و مورد رحمت خویش قرار دهد، و دعایتان را بشنود (و اجابت فرماید)، و اعمالتان را پاکیزه سازد، و احوالتان را نیکو گرداند.
و (باز) از او میخواهم که سلامتی (دین و دنیای) شما را جاوید بدارد، و سعادتمندی شما را به کمال برساند، و نعمتهای خویش را بر شما پی در پی نثار کند، و حالات شما را (در زندگانی) مایه شادمانی قرار دهد. و ستایش، تنها سزاوار خداوند است».
* منابع تحقیق و تطبیق (خطبۀ بدون نقطه):
نهج السّعادة (در تکمیل و استدراک نهج البلاغه)، محمد باقر محمودی، چاپ 1418ق: ج1/ص109-111، به نقل از کتاب “مجموعة ادبیّة”، محمد بن عبد القاهر بن المَوصِلیّ الشَّهرزُوری؛ نیز: کتاب “دو شاهکار علوی”، محمد احسانی فر لنگرودی؛ و کتاب “تمامُ نهجِ البلاغة”، سید صادق موسوی، چاپ 1418ق: ص335و336. تحقیق، تطبیق متن و تصحیح ترجمه، از سید احمد سجادی، 21 رمضان 1434ق/ مرداد1392.
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
چهار نفر بودند.
اسمشان اینها بود.
همه کس، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی.
کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند، هرکسی می توانست این کار را بکند ولی هیچ کس اینکار را نکرد. یک کسی عصبانی شد چرا که این کار کار همه کس بود اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد.
سرانجام داستان این طوری شد هرکسی، یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری را نکرد که همه کس می توانست انجام بدهد!!؟
حالا ما جزء کدامش هستیم؟؟؟
دکتر سید علی موسوی راد تصویر جدیدی به اشتراک گذاشته
دیالوگی ماندگار از سریال امامعلی(ع):
معاویه:
قویتر از ذوالفقار علی سراغ داری؟
عمروعاص:
آری، جهل مردم!
page=1&profile_user_id=10102249&year=&month=
نمایش بیشتر