ویاگرا و درمان پرفشاری شریان ریوی

44

فشارخون شريان ريوي، بيماري مزمن اما جدي‌اي است که به آن مختصرا «فشارخون ريوي» گفته مي‌شود. اين بيماري در تعريف عبارت است از فشارخون شريان ريوي بيشتر از 25 ميلي‌متر جيوه در حالت استراحت، فشار وج ريوي کمتر از 15 ميلي‌متر جيوه و برون‌ده قلبي طبيعي. شيوع و بروز فشارخون شريان ريوي حدود 15 مورد در هر يک ميليون نفر و 4/2 مورد از هر يک ميليون نفر جمعيت در سال است. داروهاي مسبب فشارخون شريان ريوي عبارتند از آنورکسي ژنيک‌ها (مانند آمينورکس، فن‌فلورامين)، آمفتامين‌ها و داروهاي سروتونرژيک (مهارکننده‌هاي انتخابي بازجذب سروتونين، پرگولايد).


فشارخون شريان ريوي، بيماري مزمني است که با مرگ‌و‌مير همراه است. اين بيماري در نتيجه برهم خوردن تعادل ميان مدياتورهاي متسع‌کننده و تنگ‌کننده عروق ايجاد مي‌شود. درمان‌هاي فشارخون شريان ريوي عبارتند از بلوک‌کننده‌هاي کانال کلسيم، آنتاگونيست‌هاي گيرنده اندوتلين، مهارکننده‌هاي فسفودي استراز و آنالوگ‌هاي پروستاسيکلين. ابتلا به فشارخون شريان ريوي متاثر از چند عامل است که در مجموع به افزايش مقاومت عروق ريوي در نتيجه تنگ شدن عروق، مسدود شدن، التهاب يا ترومبوز منتهي مي‌شود. اندوتليال مختل باعث توليد گشادکننده‌هاي عروقي (مانند اکسيدنيتريک، پروستاسايکلين‌ها، پپتيدهاي روده‌اي وازواکتيو) و موادي مانند ترومبوکسان A2 و اندوتلين مي‌شود. اين مواد در پارانشيم ريوي تغييرات دائم ايجاد مي‌کنند. افزايش مقاومت عروق ريوي باعث هيپرتروفي و گشادي بطن راست و در مراحل بعدي، نارسايي بطن راست و مرگ مي‌شود. تظاهرات باليني فشارخون شريان ريوي عبارتند از تنگي‌نفس پيشرونده، ضعف، درد قفسه‌سينه و سنکوپ. ادم اندام تحتاني و محدوديت در انجام فعاليت‌هاي بدني نيز در مراحل پيشرفته بيماري مشاهده مي‌شوند. به‌طور معمول تشخيص بيماري پس از 2 سال از شروع علايم (حدود 37 سالگي) گذاشته مي‌شود. 


دارودرماني متداول فشارخون ريوي


بلوک‌کننده‌هاي کانال کلسيم: اين گروه دارويي باعث شل شدن عضلات صاف عروق ريوي و سيستميک و درنتيجه گشادي عروق مي‌شوند. درمان با دوز بالاي بلوک‌کننده‌هاي کانال کلسيم، عملکرد ريه را بهبود و طول عمر بيماران را افزايش مي‌دهد. در 2 مطالعه کوچک شانس بقاي 5 و 7 ساله بيماران تحت درمان با اين گروه دارويي، به ترتيب 95 و 97درصد بود. معمولا نيفديپين طولاني‌اثر، ديلتيازم آهسته‌رهش و آملوديپين تجويز مي‌شوند. اگر پس از گذشت 3 تا 6 ماه از شروع درمان پاسخ مطلوبي حاصل نشد، درمان با آنالوگ‌هاي پروستاسيکلين، آنتاگونيست‌هاي گيرنده اندوتلين يا مهارکننده‌هاي فسفودي استراز نوع 5 بايد براي بيمار شروع شود.


آنالوگ‌هاي پروستاسيکلين: 3 آنالوگ پروستاسيکلين در آمريکا موجودند؛ اپوپروستنول، ترپروستينيل و ايلوپروست. آنالوگ‌هاي پروستاسيکلين باعث وازوديلاتاسيون مستقيم بستر عروق سيستميک و ريوي مي‌شود و از تجمع پلاکت‌ها ممانعت مي‌کند. اين داروها آثار هموديناميک داروهاي ضدفشارخون و آثار هماتولوژيک داروهاي ضدانعقاد و ضدپلاکت را دارند. اپوپروستنول، بايد از طريق اينفيوژن پمپ با دوز 2 نانوگرم به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن در هر دقيقه شروع شود و با فواصل حداقل 15 دقيقه‌اي تا زمان رسيدن به اثربخشي مطلوب افزايش دوز داده شود. تجويز اپوپروستنول براي مبتلايان به نارسايي قلبي مزمن که اختلال عملکرد شديد بطن چپ دارند و نيز در بيماراني که طي درمان آغازين دچار ادم ريوي مي‌شوند ممنوع است. اينفيوژن ترپروستينيل در دوز 1/25 نانوگرم به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن در دقيقه آغاز مي‌شود. در مبتلايان به مشکلات کبدي، دوز آغازين را مي‌توان به نصف کاهش داد. طي ماه اول دوز دارو را هفته‌اي 1/25 نانوگرم به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن در دقيقه و سپس هفته‌اي 2/5 نانوگرم به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن در دقيقه افزايش مي‌دهند. ايلوپروست، يک آنالوگ استنشاقي پروستاسيکلين است. دوز آغازين 2/5ميکروگرم، بايد به 5ميکروگرم افزايش يابد و 6 تا 9 بار در روز با فواصل 2ساعته تجويز شود. فواصل بين دوزها در مبتلايان به مشکلات کبدي افزايش مي‌يابد. تجويز ايلوپروست در مبتلايان به نوع شديد پرفشاري خون، به دليل افزايش خطر سنکوپ ممنوع است.


آنتاگونيست‌هاي گيرنده اندوتلين: 2آنتاگونيست غيراختصاصي گيرنده اندوتلين در آمريکا موجودند؛ بوسنتان و آمبريسنتان. نتايج به دست آمده از 11 مطالعه باليني روي 1457 بيمار نشان داده آنتاگونيست‌هاي گيرنده اندوتلين در مبتلايان به فشارخون شريان ريوي، تنگي‌نفس و عملکرد ريوي را بهبود مي‌دهند. هر دوي داروي نامبرده براي کبد سمي ‌هستند بنابراين در مبتلايان به مشکلات کبدي، کاهش دوز دارو و مانيتورينگ دقيق و در صورت لزوم قطع دارو ضروري است. آمبريسنتان براي بهبود توانايي انجام فعاليت‌هاي ورزشي و به تاخير انداختن پيشرفت علايم باليني تجويز مي‌شود. دوز آغازين آن 5 ميلي‌گرم يک بار در روز است که به دوز 10 ميلي‌گرم در روز افزايش داده مي‌شود.


مهارکننده‌هاي فسفودي استراز 5: سيلدنافيل و تادالافيل متعلق به اين گروه هستند. مهارکننده‌هاي فسفودي استراز 5، باعث افزايش تجمع cGMP و در نتيجه شل شدن عضلات صاف عروق ريوي و گشادي عروق ريوي مي‌شوند. سيلدنافيل به شکل قرص و سوسپانسيون خوراکي و نيز تزريق داخل وريدي موجود است. قرص و سوسپانسيون خوراکي روزانه 20 ميلي‌گرم 3 مرتبه مصرف مي‌شود. تادالافيل به شکل قرص‌هاي 20 ميلي‌گرمي ‌موجود است و روزانه 40 ميلي‌گرم تجويز مي‌شود.


داروهاي در دست بررسي: فاسوديل (Fasudil)، ريوسيگوات (Riociguat)، ايماتينيب (Imatinib)، سلکسيپگ (Selexipag)، ترپروستينيل خوراکي (treprostinil) و مسيتنتان  (Macitentan) از داروهاي در دست تحقيق در درمان فشارخون شريان ريوي هستند. هم‌اکنون فاز 2 يا 3 مطالعات باليني روي اثربخشي و ايمني داروهاي نامبرده در درمان فشارخون ريوي در حال انجام است


 


 

پست های اخیر از دکتر زهرا عباس زاده :
رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب